Idiot

1.8K 440 279
                                        

VOTE

.
.
.
.
.

.
.
.
.

.
.
.
.

کنار در ایستاده بودم تا مدیر برنامه هام برگرده
با دردی که انگشتم بهم منتقل کرد دندونامو از کندن پوست کنارش دور کردمو و با دست دیگه ام سفت شصتمو فشار دادم

من لویی ویلیام تاملینسون هستم بازیگری که توی سومین کار سینماییش برنده ی بهترین بازیگر مرد جشنواره شد و حالا پشت در اتاق ویدیو کنفرانسی نشسته که هیچ کس بهش نمیگه اونجا چه خبره

زیاد با دنیای حرفه ای های هالیوود اشنا نیستم , راستش من زرق و برق این دنیا رو دوست ندارم  من عاشق اینم که وقتای تعطیلی فصل برم تو یه کلبه توی هاوایی و از آفتاب خوبش لذت ببرم , برعکس بقیه من هیچ وقت با صدای دوربین هایی که پشت سر هم عکس میگیرن کنار نمیام

با باز شدن در کمی عقب عقب رفتم و بعد به باب خیره موندم
باب ۳۵ سالشه , خیلی خشک و مقرراتیه پس من بیشتر حس میکنم منم که در خدمتشم نه اینکه اون در خدمت من

:لویی بشین

روی مبل نشستم و منتظر شدم تا اون حرف بزنه

:بهت تبریک میگم , فکر کنم جدای از اینکه کمپانی ارزش مالیتو بالا برده , فکر کنم دستمزدت داره به بزرگای این عرصه میرسه , و باورش برام سخت نیست اگه نماینده ی آقای میکل بهم زنگ میزنه و ویدیو کنفرانس میذاره

:نماینده ی ... اوه خدای من ... میکل? واووو

:لویی از این به بعد ده برابر باید هالیوودی بشی , دیگه انقدر استایلت نباید ساده باشه , هزار بار گفتم یه تیکه کلام انتخاب کن یه سبک خاص لباس بپوش

لویی خیلی صبور بود پس فقط سرشو تکون داد و سعی کرد از یه گوش بشنوه و از گوش دیگه اش اونارو بندازه بیرون

:قراره با کمپانی میکل قرار داد ببندیم

خب انگار یه چیز جالب پیدا شد

:قرارداد ?

:قراره توی یه فیلم بازی کنی , کمپانی ما هم قبول کرده بعدا برات فیلم نامه رو میفرستن

:خب ... خدای بزرگ ...عام بازیگراش کیا هستن ? عام .. نقش من چیه?

هیجان لویی باب رو به خنده انداخت

:اره بایدم خوشحال باشی , من هنوزم باورم نمیشه میکل تورو انتخاب کرده ... خدای بزرگ ...تو فوق العاده ای لویی

:هی بیخیال بگو نقشم فقط یه راننده که دو ثانیه تو فیلم هستش نیست

:نترس , من شنیدم تو یه جورایی نقش اصلی به حساب میای

لویی از خوشحالی از جاش بلند شد و دستاشو بهم کوبید

:همین کافیه , واو ...من عاشق کارمم

Elegant AssassinOnde histórias criam vida. Descubra agora