VOTE 🌟
..........
دکتر نگاهی به کارتابل لویی انداخت و رو بهش لبخند زد
:همه چی داره خوب پیش میره اقای تاملینسون , وضعیت جنین کاملا نرماله
لویی نگاهی به دکتر کرد و با خوشحالی سرشو تکون داد
:میدونستم , سه هفته مونده درسته ?
دکتر کارتابل و به پرستار داد
:سه هفته و دو روز دیگه , بدنتون شرایط و کاملا پذیرفته و داره خوب جواب میده فقط کمبود آهن دارید که ما به موادی که بهتون تزریق میکنیم اضافه اش کردیم
:پس مشکلی نیست ?
:نه
رو به پرستار کرد
:ورزش های نوبت صبح و انجام دادن ?
:بله دکتر
:خوبه , پس میتونی استراحت کنی
و بعد لویی رو برای استراحت تنها گذاشتن
.................
باب نگاهی به ساعتش انداخت و سریع از ساختمون بیرون اومد
سوار ماشینش شد که تلفنش زنگ خورد:الو هری?
:کجایی?
:الان از دفتر کمپانی بیرون اومدم
:نتیجه ?
:قرارداد ها کنسل شدن
:اونارو که قبلا کنسل کرده بودین برای دوران حاملگی لویی
:نه , قرار دادهای سال بعد , جیمز لویی و کنار گذاشته , برای فصل دوم پاییز زرد یه بازیگر دیگه اوردن
:خدای من , تو که به لویی چیزی نگفتی ?
:مگه دیوونه ام , ولی فکر کنم اگه بگم بخاطر عدس از کارت بگذر قبول کنه
:آههه , از همین میترسم , اونو بیشتر از من دوست داره
:جفتتون مایه ی دردسرین هم خودت هم پسرت , تا تورو بدست اورد یه بدبختی بود حالا هم پسرت
:چی? من ? چه دردسری ?
:الو ? ...الو ? هری? صدات نمیاد , بگو کجایی ?
:باشه باشه , تا هفته ی دیگه نمیتونم حتی نزدیک نیویورک بشم , دکتر گفت لویی حالش خیلی خوبه
:اره جز درد های شبانه واقعا داره عالی پیش میره , هی پشت خطی دارم میشه شرتو کم کنی هری?
:منم دوست دارم باب , ممنونم که هستی فعلا
:اوکی اوکی
سریع پشت خطیشو جواب داد
:الو جان ? ...... چی? پیداش کردی? ...... نه نه فقط ادرسش و شماره تلفن آیدی نمیخوام میخوام حضوری ببینمش ...... هی مرد مدیونت شدم ....... اره تمام مدارکو میخوام ...... شب میبینمت .

VOCÊ ESTÁ LENDO
Elegant Assassin
Fanfic❌COMPLETE❌ ژانر : رومنس اجتماعی (سینما) #1_larry #1_harry and the best # Some people are going to leave, but that's not the end of your story. That's the end of their part in your story. خیلی ها تو رو ترک می کنن، ولی این پایان داستان تو نیست. این پا...