VOTE
............. 🌟
لویی از ماشین پیاده شد و ماشین و قفل کرد , برخلاف سرعتی که تو رسیدن به خونه ی هری داشت برای رفتن سمت در نیمه باز خونه خیلی آروم و آهسته حرکت کرد
همونطور که سویچش تو دستش بود درو هل داد و نگاهی به داخل انداخت
وارد خونه شد و درو بست:هری?
:اینجام
سرشو سمت راست چرخوند و با دیدن هری که روی مبل نشسته و هنوز لباس های مهمونی تنشه سمتش رفت
مبلی که هری روش نشسته بود تک بود و هیچ چیزی برای نشستن کنارش نبود پس لویی سر پا کم خم شد تا به چهره ی ناراحت هری نگاه کنه
:چی شده هری? تو حالت خوبه? چرا انقدر زود برگشتی ?
هری سرشو بالا برد و به صورت لویی نگاه کرد
:باید با هم حرف بزنیم لویی
از جاش بلند شد و سمت آشپزخونه رفت بدون توجه به اینکه چقدر داخل خونه تاریکه
:چیزی میخوری ? نوشیدنی?
:نه ممنونم
هری یه بطری آب از یخچال بیرون آورد و کمی ازشو داخل لیوان ریخت
از نگاهش معلوم بود حواسش جایی دیگه اس و فکرش درگیره
لویی روی صندلی نشست و بدون برداشتن نگاهش از هری منتظر شد تا حرفشو بشنوه:یادته ... چند روز پیش تو بهم گفتی که میدونی چرا منو بوسیدی و ... اجازه دادی باهات بخوابم , دلیلت چی بود ?
لویی آب دهنشو قورت داد و نگاهشو از هری گرفت و به میز چوبی نگاه کرد
:لویی?
:تو هنوز یادته بهم گفتی از من خوشت میاد مگه نه ?
:میخوای از من مطمئن شی? اره لویی من یادمه چی گفتم
:خب ..پس , من دوسِت دارم یعنی اصلا نگران نباش من میدونم تو , خب مطمئنا نمیخوای با من باشی پس من میفهمم ... آههه
هری دستشو رو شونه ی لویی گذاشت تا جلوی حرافی بدون معنی لویی رو بگیره
:آروم باش لویی , میخواستم در مورد همین صحبت کنم چند وقتی که باهات هیچ تماسی نداشتم برای فکر کردن بود
لویی گوشه ی لبشو گاز گرفت و به هری نگاه کرد
:من میخوام باهم رابطه داشته باشیم لویی , چیزی بین من و تو میدونی که اگه هر کسی این و بفهمه چه اتفاقی برای من و تو میفته
:رابطه ?
:اره , حرفامو از روی صداقت بدون باشه ? متاسفم ولی من سه شب پیش با ...با یه دختر خوابیدم
تپش قلب لویی بالا رفت و با دهن نیمه باز به هری نگاه کرد
:هی هی , این ...من فقط نمیتونستم درک کنم چرا انقدر دوست دارم با تو در ارتباط باشم فکر کردم شاید بخاطر چیزیه که تو فیلم اتفاق افتاد بخاطر , بخاطر زمان طولانی که با هم تو فیلم بازی کردیم اما
ESTÁS LEYENDO
Elegant Assassin
Fanfic❌COMPLETE❌ ژانر : رومنس اجتماعی (سینما) #1_larry #1_harry and the best # Some people are going to leave, but that's not the end of your story. That's the end of their part in your story. خیلی ها تو رو ترک می کنن، ولی این پایان داستان تو نیست. این پا...