You spin me

1.2K 340 283
                                    

ووت هایی که نمیدید و برای چی نگه داشتین ? بگید مام بدونیم .

🌟🌟🌟🌟😐

...............

لویی روی کاناپه درحالیکه پاهاشو رو پاهای هری انداخته , نشسته بود

:بیبی ببین عکسم چقدر لایک خورده ?

هری گوشی رو از لویی گرفت و سرشو سمت شونه ی لویی روی پشتی کاناپه گذاشت

:این کاملا واضحه عزیزم که خیلی دوست دارن ... چی? این احمق کیه?

لویی سرشو پایین اورد تا با دیدن صفحه ی گوشیش منظور هری رو متوجه بشه

:کی?

:این "بیبی بوی لولو تومو ? " این چه خریه ?

لویی سریع روی دهن هری رو گرفت

:هزا ? عدس متوجه میشه

هری با چشمای درشت سرشو عقب برد و دست لویی رو با دستش گرفت

:عدس? ! خدای من باااااب ? باااااب? تو داری با کانون گرم خانواده ی من چیکار میکنی?

لویی شروع کرد به خندید در حالیکه هری دستشو بوسید و همراه با دست خودش رو شکم لویی کشید

باب که لپتاپ و یه گوشی رو تو دستاش گرفته بود وارد سالن شد و بلند خندید

:با کانون گرم خانوادت دارم آشپزی میکنم , مشکلیه ?

هری ابروشو بالا انداخت

:خبریه ? وقتی حاضر جواب میشی یه کاری کردی حتما

:بهتره یه نگاهی به تویتر بندازی

هری پلکاشو رو هم فشار داد

:خدای من ... گوشیم کجاست !

دستشو به جیباش زد و بعد که گوشیشو پیدا نکرد سمت لویی خم شد و لباشو کوتاه بوسید

:هانی , میرم بالا گوشیمو بیارم ...

باب گوشی هری رو جلوی صورتش تکون داد

:مدام داشت زنگ میخورد منم گفتم با بلند شدنت گرمای خانوادت نپره ,آوردمش

:ممنونم باب

لویی به اون دو نفر نگاهی انداخت و وقتی گوشیشو از هری پس گرفت اونو روی میز گذاشت

لویی :خبری شده ?

باب : چند دقیقه صبر کنی همه چی معلوم میشه

هری با دیدن پیام ها  و زنگ هایی که همه از طرف مدیریت , چارلی , و بن بودن دستشو تو موهاش برد

با دیدن عکس هایی که از لویی پخش شده , نگاهی به باب انداخت

:خدای بزرگ

باب لپتاپ و سمت هری چرخوند

:این یکی جالب تره , سلفی ۲۰۱۴ توی این خونه رو با عکسی که لویی انداخته رو گذاشتن کنار هم

Elegant AssassinWhere stories live. Discover now