هری خواست جلوی جولی رو بگیره که جولی با حالت شگفتی انگشتشو سمت باب دراز کرد و هری رو کنار زد
:تو مدیر برنامه های لویی تاملینسون نیستی?
باب که سرپا ایستاده بود و اگه جولی مچشو نمیگرفت میخواست برگرده تو اتاق پیش لویی با حالتی جدی به جولی نگاه کرد
:فکر نمیکنم اونقدر باهم صمیمی باشیم که به من بگی تو , من ...
جولی نذاشت باب حرفشو ادامه بده و همین اونو بیشتر عصبی کرد
:اوه من با ادمایی که با هری صمیمی هستن زود صمیمی میشم
:هری من میرم بالا
:باشه برو
خواست بدون اینکه این دختر و از وسط نصف کنه از اونجا بره اما انگار جولی ول کن نبود و قیافه ی هری داد میزد که دوست داره زودتر این بحث تموم بشه و البته که با نگاهش به طبقه ی بالا نشون میداد فقط نگران لوییه و دعا میکرد بخلطر سرو صدا پایین نیاد
:اینجا میمونین ? نکنه شبا برای هری کار میکنی?
:اوکی چون کلماتت نشون میده چیزی از اخلاق کاری نمیدونی بهت میگم من کامل بهش پایبندم و بعنوان دوست هری اینجام نه بعنوان یه مزاحم که بدون اجازه میاد تو خونه اش
و دیگه وقتشو برای شنیدن چرندیات جولی ساندر تلف نکرد و سمت اتاقی که لویی احتمالا تا الان توش خوابیده بود رفت و محض احتیاط درو قفل کرد
جولی با ناباوری سمت هری چرخید و انگشتشو سمت جایی که باب چند لحظه پیش اونجا بود گرفت
:دیدی چقدر گستاخ بود ?
:اینجا چیکار داری? نکنه تو خونه ام دوربین کار گذاشتی و میخوای برای شوی فردا تحویل پاپ ها بدی?
:هریییی! با من اینجوری نباش , من اومدم دیدنت
:و من میخوام بخوابم
:تو که همه رو راه میدی اینجا بخوابن منم میتونم بمونم
هری دست جولی رو از روی شونه اش برداشت و ازش فاصله گرفت
:میخوای بگن شبا برای من کار میکنی? زود از اینجا برو جولی ساندر
:کامان هری , من فقط شوخی کردم نمیدونم از کجا دلش پر بود سر من خالی کرد
:خیلی خب حرفاتو زدی خوشمزه بازیاتم دراوردی میشه بری و بذاری من بخوابم ?
جولی چند لحظه ساکت موند و بعد ابروشو بالا برد
:باشه , فردا میبینمت عزیزم
سمت در رفت اما بعد چرخید و به هری نگاه کرد
:معذرت میخوام واقعا قصدم این نبود که ناراحتت کنم خوب بخوابی
هری فقط سرشو تکون داد و با بیرون رفتن جولی درو پشت سرش بست

CZYTASZ
Elegant Assassin
Fanfiction❌COMPLETE❌ ژانر : رومنس اجتماعی (سینما) #1_larry #1_harry and the best # Some people are going to leave, but that's not the end of your story. That's the end of their part in your story. خیلی ها تو رو ترک می کنن، ولی این پایان داستان تو نیست. این پا...