You finding your target

1.9K 396 345
                                    

VOTE

...........🌟

هری از خواب بیدار شد و نگاهی به کنارش کرد
جایی که لویی آروم خوابیده بود
هری رو دست چپش تکیه داد و به لویی نگاه دقیق تری انداخت

چشماشو رو تک به تک اجزای صورت لویی چرخوند و لبخند زد
اون واقعا زیباست , لبایی که کمی از هم باز بودن پوست براقش , دماغ کوچیک حتی کک و مک های روی گونه اش و مژه هایی که تورو ترغیب میکردن که انگشتتو سمتشون ببری و لمسشون کنی

چند بار پلک زد و دست از رویاپردازی برداشت , نگاهی به ساعت کرد /600 صبح بود پس خوابیدن دیگه فایده ای نداشت
بلند شد و سمت دستشویی رفت

....................

چند روز بعد

لویی روی مبل نشسته بود و ناخن انگشتش رو میجوید به نقطه ای از میز رو به روش زل زده و توی افکارش غرق شده بود

از روزی که هری صبح بی خبر از خونه اش رفت ,
بعد فیلم برداری آخرین سکانس فیلم همه چی نرمال پیش رفت جوری که هری بهش لبخند میزد , بهش بابت بازی خوبش تبریک هم گفت و حتی برای شام اختتامیه هم تمام مدت کنار هم بودن اما ... چرا اثری از جمله" ازت خوشم میاد "تو هیچ کدوم از این رفتار ها بچشم نمیخورد ?

:لویی?

:بله?

:بیا پایین باید بریم به دفتر اقای بورمن

لویی از جاش بلند شد و کت جین تنشو مرتب کرد

:اونجا چه خبره? ..یادم اومد

باب سرشو تکون داد و پایین پله ها منتظر لویی موند
وقتی لویی آخرین پله رو هم پایین رفت دستشو رو شونه اش گذاشت

:چت شده لویی چند روزه اصلا حواست نیست , فیلم تموم شده ولی کلی کار داریم , مراسم اکران و بعدش فرش قرمزش , حتی کلی پوستر برای امضا داری , خدا میدونه چندتا فستیوال باید بری پس لطفا تمرکزتو جمع کن

لویی لبخند محوی زد و سرشو تکون داد

:تمرکز برگرد

باب از گوشه ی چشم به لویی نگاه کرد

:هر قبرستونی رفته دمشو بگیر و برش گردون با نمک

لویی دستاشو بالا برد

:باشه باشه

باب چیزی نگفت , در خونه رو باز کرد و هردوشون از خونه بیرون رفتن

سوار ماشین که شدن لویی به باب نگاه کرد

:ها? چیه? بپرس ...یه جوری نگاه میکنه انگار از من میترسه

:خب شاید میترسم

باب دهنشو کج کرد و بدون نگاه کردن به لویی منتظر حرفش شد

:میتونستی قرارداد و بیاری امضاش کنم چرا داریم میریم دفتر اقای بورمن ?

:سوال جالبیه لویی

Elegant AssassinTahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon