🔰part 19

502 140 516
                                    

از گل فروشیِ توی محوطه
یه دسته گل کوچیک
خرید و به طبقه چهار رفت
پشت درب اتاق ۲۰۹ ایستاد
و بعد از چند ضربه به درب ،
بدون اینکه صدایی بشنوه اونو باز کرد
وارد شد

نایل هوران روی صندلی کنار
تخت لیام نشسته بود و با
دیدن هری تعجب وار ایستاد
و به ساعتش نگاه انداخت
و گفت: سلام استایلز، چجوری پیدام کردی؟
هنوز نیم ساعتی که گفتی تموم نشده ها...

لی:هز

نایل که حالا نگاهش
بین هری و لیام در تردد بود گفت:
جالب شد،توام اومدی عیادته لیام؟

هری:سلام،میتونم بیرون منتظر بمونم تا...

لی:بیخودمیکنی... چرابیرون... نه... اه بمون دیگه

نایل لبخندی به واکنش لیام زد و گفت:
رشته ها در کسری از زمان پنبه شد

لی: هری یعنی،خوده خزون

هری:مزاحمتون شدم؟

لی:هز این گلا برای منه یا سر راه لویی رو دیدی

هری یه جوری ابروهاشو تکون داد که لیام بدونه
گیج شده ...

لی: آها،یادم نبود لویی خفه شد
راستش نایلِ عزیز،هری ام عین من
هورموناش نامنظم ترشح میشن...
میشه درمون شه؟

نای:این یه گزینه درمانی نداره،
جز اینکه عقلِ مبارکتون
زمام احساس رو بدست بگیره.

لی: زمام همون افساره یا من بد میفهمم استاد؟

نای: شما رو که قبلاهم عرض کردم کلا،
از درک و فهم عاجزی

لی: اینو گفته بودید،
چون یه ویروس بنام
زین تا لایه ی سومم نفوذ کرده

نای: بله چجورم

لیام با اشاره به هری گفت

لی:حالا چرا اونجا وایستادی،بفرما تو
نترس ویروسم واگیر نیست

هری گل هارو به گلدون انتقال داد و گفت:
نمیدونستم مهمون داری ... خلوتتونُ بهم زدم

لی:یجوری میگی خلوت انگار مچ مارو حین انجام
کاری خلاف شرع گرفتی...

هری: از مستر هوران چیزی نگفته بودی،
یعنی تاحالا معرفیش نکرده بودی؟

لی: من باید از شماهابپرسم،اصن شما ازکجا همو میشناسین...نکنه کلا دوتایی دستم انداختین....
اونجای فیل،تو اونجای هرکی که
بخواد منو دست بندازه

نای :دست انداختن کدومه جنتل من

لی:قشنگ کلفتم هست

نای: مگه اونقدر کلفتم،میشه جا شه؟

لی: لیام پین برات جاشو بازمیکنه

نایل بلند بلند خندید که یه پرستار داخل اتاقو نگاه کرد
و گفت: ببخشید، دکتر هوران...از طبقه سوم پیج شدین

HOT HUSKY Where stories live. Discover now