چین سو اهی کشید و ادامه داد
-لطفا بشینید... تا بتونم براتون توضیح بدم...وقتی همه سر جاشون نشستند...
چین سو نفس عمیقی کشید شروع به توصیح دادن کرد
-ماجرا از چند سال... قبل از تولدتون شروع میشه...فلش بک بیست و یک سال پیش:
مرد نگاهی به کت گرل جوون توی محفظه انداخت و گفت
-این همون گربه ایه که میگفتی؟
مرد دیگه جواب داد
-اره...ازمون خواستند با تخمک های این گربه و اسپرم های اهدایی... تو رحم های مصنوعی مون کت گرل بسازیم... میدونی که...کت گرلا گرونن پس مراقب باش خراب کاری نکنی جان...جان اهی کشید و به دوستش که میرفت نگاه کرد و بعد لبخندی زد و به اون کت گرل اشاره کرد که بیرون بیاد
-چیزی نیست دختر خوب... من بهت آسیبی نمیزنم... نگران نباش...کت گرل نا مطمعن سرجاش باقی موند...
جان انتظار اینو داشت پس لبخندش رو حفظ کرد و دستش رو سمتش دراز کرد
-بیا... افرین... از امروز من صاحبتم... نگران نباش... اینجا جات امنه....کت گرل از اربابش اطاعت کرد و خیلی اروم بیرون اومد...
جان خیلی اروم گربه ش رو توی بغلش گرفت و گفت
-از این به بعد... این آزمایشگاه خونه ی توعه... اسمی داری؟کت گرل سرش رو خیلی اروم به معنی نه تکون داد...
جان لبخندی زد و اروم سرش رو نوازش کرد
-از این به بعد اسم تو چین سو عه... و من...نمیزارم کسی بهت آسیبی بزنه...از اون به بعد... برای دو سال چین سو مادر بیولوژیکی کت گرل های زیادی شد... اما هیچ وقت اجازه نداشت به محفظه ای که بچه هاش توش نگهداری میشدند دست بزنه و این...اونو غمگین میکرد اما بجز این موضوع... همه چیز خیلی خوب پیش میرفت...
چین سو... توسط جان تعلیم داده شد... خوندن و نوشتن به زبون ادم ها رو یادگرفت و از اونجایی که سر و کارش با بقیه پروفسور هایی که متخصص کت ها بودند بود...
خیلی زود یه دستیار خوب و با استعداد برای جان شد... توی این دوسال اونقدر پیشرفت کرده بود که جان دیگه احتیاجی به هیچ متخصص زیر دست نداشت و میتونست همه کار هاش رو به گربه ش بسپاره...
و اینطوری شد که ایده ای به ذهنش رسید
چرا یه کت بوی نسازه؟این روزا کت بوی ها چون هم میتونن تاپ باشن و هم باتم محبوب تر اند و تنها دلیل گرون بودن کت گرل ها... اینه که اونها میتونن بچه دنیا بیارن... و برای صاحب کت گرل... فروش نوزاد گربه کاملا قانونیه پس میتونه ازش درامد کسب کنه...
حالا اگه کت بوی ای میساخت که مثل کت گرل ها باردار میشه چی؟
وقتی با گربه ش اینو درمیون گذاشت تصمیم گرفتند یه گربه نسازند... بلکه یه جفت بسازن...
کت بوی ها اسپرم فعالی نداشتند...
این دلیل این بود که توی این ازمایشگاه هیچ کت بویی برای اهدای اسپرم اورده نمیشد...
YOU ARE READING
catboy for sale
Fanfictionمهم نبود کی از خونه بیاد بیرون یا کی اونا رو با هم ببینه...چون همه پشت سرش حرف میزدند...اون دیگه چجور ادم منحرفی بود که دوتا کت بوی داشت؟!