32

263 55 38
                                    

P.32

یونگی میتونست گرمی‌هوسوک رو حس بکنه
اون واقعا برگشته بود
و یونگی خیلی خوشحال بود
نمی دونست از ذوق جیکار بکنه
این اولین باری بود که‌هوسوک‌بهش‌ پیام ‌داده بود
و راجب کم کردن محدودیت هاش بود(مثل کرونایع)

اینکه یونگی میتونه باهاش گرم بگیره ولی هنوز لمس کردنش غیر ممکن بود
شاید این مسخره بود ولی هوسوک همه چیز رو کتبا می‌نوشت
چون از رابطه قبلیش با یونگی حرف های رو زود فراموش میکرد
و هوسوک میخواست این قانون ها مثل یک قطعنامه(برجامه مگه) عمل کنه

و توجه ای  به غرغر های مینا رو بخاطر حساس
شدن ریتا بود رو نادیدی گرفت

*بهتره خودت اون نامزدت اماده باشید شانس یکبار در خونتون میزنه

یونگی این رو با لبخند عجیبی گفت

:تو اصلا به حرفای منو  گوش دادی یونگی  دارم بهت میگم ریتا عجیب شده
نمیزاره لمسش کنم هروز بیبی چک تست میده و میبینه بارداره خوشحال میشه هرشب میریم بیمارستان تا سونوگرافی کنه اون دیونه شده

در اصل توجه ریتا بهش کم شده بود و اون نمیخواست یه بچه جلو این توجه ها رو بگیره
اونم یه بچه که میدونست از خودشه
حتما مثل خودش لجباز یک دنده بود و گرنه
چرا باید حال ریتا رو هر صبح بد میکرد

شرایط ریتا خیلی سخت بود
تقریبا هروز بالا میاورد هیچی نمی تونست بخوره  
توجه خواستن های مینا براش زجر اور بود‌
حتی شاید از بوی میناهم حالش بد میشد

*ببین فقط به ریتا بگو کی حالش خوب میشه

دستی روی شونه دختر گذاشت توی اسامی تلفنش دنبال شخص خاصی میگشت

:میخوای جای بریم میگه‌ از‌یکماه 3 روز مونده، بعد خوب مبشه

*درسته میبرمتون مسافرت اونم مهمون من

:اونم به چه دلیلی کسی مثل تو خسیس میخواد مارو دست جمعی ببره مسافت چیزی شده؟ هوسوک بهت  داده سهام شرکت رفته بالا؟

*این اقدامات قبل از دادنه

یونگی این و‌گفت به هوسوک و دوستاش خبر داد
باید هرچه زودتر از این تاثیر گذاریش‌ روی ‌هوسوک استفاده میکرد ‌تا هرچه ‌زودتر به هوسوک نشون ‌بده هنوز بهش ‌اهمیت میده و عاشقشه

16:05
Jhope

لیوان اب رو‌ توی ‌یخچال گذاشتم رو به روی تلوزیون خاموش نشستم اینقدر فکرم در
درگیر بود که بودن توجه به بقیه چیزا اطرفم توجه ای نکنم
تصمیم گرفتم ‌برخی از محدودت های ‌یونگی رو کم کنم

دوسش داشتم بهم ‌نشون داد تغیر کرده برای من برای خودش و برای آینده ای که میگفت میخواد برای هر دوتامون بسازه
این تعاریف ها شاید مثل حرف های یک دختر ۱۸ ساله باشه
اما نیست
اگه یه دختر ۱۸ ساله این حرف ها رو میزنه بخاطر اینکه واقعا عاشقه بخاطر اینکه اولین عشقشه و بخاطر اینکه اون فکر میکنه عشقی که داره پاکه خالصانه ازش حرف میزنه
نمی تونم بگم رابطه قبلیمون هم همینقدر پاک بود یا نه
اما وقتی به الام فکر میکنم شاید اون رابطه کثیف بود
من دیگه ازش لذت نمی برم
دیگه دوست ندارم اون جوری که یونگی لمسم میکرد  اون حسی که بهم داشتم رو دوباره تجربه کنم
دوست داشتم همون عشقی ساده پاکی رو داشته باشم که اون ازش حرف میزد
من  دوسش ‌داشتم‌ دارم
ولی هنوز نمیخوام بهم دست بزنه
حتی لمس‌ساده
یونگی هنوز باید ‌تلاش میکرد که نشون بده لیاقت دلم لیاقت اینجا و‌لیاقت لمس کردم رو داره
اون باید ‌صبوری میکرد
باید نشونم میداد این دفعه قرار نیست فقط باهم بخوابیم این دفعه باید تمام وجودش رو به دستم میداد وگرنه حتما اگه باز بازیم بده خودم یه گلوله توی سر فندقیش خالی میکنم‌

4:55(S2)Where stories live. Discover now