p.26
به تخت نگاه کرد
این این کار درستی بود ؟
یا نه
بالاخره از جنگ با خودش کنار اومد
و خوابین رو روی مبل ترجیح داد
و اروم فقط به هوسک خیره بود
الان ساعت ۷ صبح بود ولی اصلا دیشب نخوابیده بود
فقط گریه کرده بود
فقط به این فکر میکرد چجوری حاظر شد این بوی هوسوک رو ترک کنه
چطوری علاقه اش رو قطع کرد
و چطوری بدون اون زنده بود
زنده ؟
اون فقط نفس میکشید
و همینبا تکون خوردن هوسوک یونگی یک لحظه بی حس شد
خون کاملا توی وجودش یخ بست و شروع کرد
خودش رو به خواب زدن
واقعا چه انتظاری داشت ؟
انتظار اینکه اون رو برگردونه
اون اصلا دلیل اصلی اینکه یونگی ترکش کرده بود رو میدونست
اون فکر میکرد یونگی ازش فقط استفاده کرد مثل یه پوست موز بیرون انداخته شده
این بد بود
همینکه اون واقعا دلیل اصلی رو نمی دونست بد بود
یونگی اونقدر ها هم ادم بی رحمی نبود ؟
نه اون بی رحم بود ولی در این باره نه
اون باید قوی میمیوند
اون نباید عاشقش میشد
اون باید فراموشش میکرد
اصلا از همون روز اولی که هوسوک بدون دلیل مناطقی توی سرنوشتش اومده بود
باید رهاش میکرد
نباید پیش خودش نگهش میداشت
اگه اون روز توی اون بار هوسوکی نبود یونگی الان کجا بود ؟احتمالا با قدرت بیشتری بود
باز به عشق ایمان نداشت
هنور یه عوضی بدون احساسه، بدون دوست بود
جیمین رو مقصر میدونست بدون اینکه حتی حرف هاش رو بشنوه
و...
این ها باعث میشودن یونگی با خودش بیگه که چطور میتونه اینکار ها رو انجام بده چطوری این مدلی زندگی میکرده
بدون داشتن هدف
هدف اون قبلا داشتن قدرت بود
ولی حالا داشتن یک مرد بود
و دیدنش هروز.
.
.$خب خانوما...پرونده شمارو خونیدیم و...
مینا با استرس پاهاش رو به زمین میکوبید
خب حقمداشت
اوناه باید صلاحیت بچه دار شدن رو داشته باشن
این مسخره بود
زوج های عادی بدون داشتن صلاحیت بچه دار میشدن درصورتی که خیلی هاشون صلاحیتش رو نداشتن و کسای مثل اونها باید مخفی بدور از کسی و البته با صلاحیت بچه دار میشدن$خب این اینکه که تخمک رو از شما خانوم مین مینا برداریم تو رحم اجاره ای خانوم بیون ریتا بیازاریم انجام شدنیه
با این حرف هردو دختر خوشحال شدن
$ولی باید بدونیم این بچه که مال شما میشه خانوم مین شما صلاحیتش رو دارین یا نه
ما نمیتونیم همینجوری به شما اجازه این رو بدیم
و این فرایند طول میکشه
ولی خب شما با توجه به تحقیقات اولیه صلاحیتش رو دارین
پس فقط باید این ازمایش ها رو انجام بدین
و بعدا دوباره برای بخش های حقوقی همو میبینمیاین پایان یکی دیگهاز این هفت خان بود
خان بعدی ازمایش بود!استرس دارم
ESTÁS LEYENDO
4:55(S2)
Fanfic(فصل دوم پایان یافته) درست گفته بودن بالاخره جلوی پاش زانو زده و التماس کرد ولی دیگه برلش اهمیتی نداشت اخه قبلا اون به اشکاش فکر کرد که حالا به اشکای اون توجه کنه؟ کاپل: sope کاپل فرعی :...vkook'namjin ژانر : درام'جنایی'عاشقانه'اسمات' (این داستان ز...