کنارش یه کپسول اکسیژن جدید بود و سر و صدای خنده و بحث از اتاق میومد. صدای آرتان بلندتر از بقیه شد و متوجه حرفش شد.
-لعنتیا شش صبحه. ببندین دهنتونو. پسر بیچاره خوابه. خفه شین.
کیا از روی مبل بلند شد و پتو رو تا کرد و یه گوشه گذاشت. نازال بینیش رو برداشت و با قدمهای آروم به سمت اتاق رفت و با خجالت چند ضربه به در زد و منتظر موند.
آرتان با صورت شرمنده و ناراحت در رو باز کرد و از لای در نگاهش کرد و معذرت خواهی کرد.
-ببخشید ببخشید... این دوتا مست نیستن. فقط زیادی کافئین خوردن. یه ذره رد دادن... بازم معذرت میخوام.
-سلام... صبح بخیر... کجا میتونم صورت بشورم؟
آرتان در رو کامل باز کرد و بازوی دوستانش رو گرفت و از اتاق بیرون برد و به اتاق کناری پا گذاشت و در رو باز کرد و با کیا حرف زد.
-اینجا اتاقخوابه منه. از این سرویس بهداشتی استفاده کن. اون ور الان آراس رفته و بهتره اصلا... اصلا سمتش نری.
کیا خندید و سر تکون داد و سرش رو پایین انداخت و سمت دستشویی رفت و آرتان با اخم سمت سیامک رفت و بهش چشم غره رفت.
چه جوری دو نفر میتونن پنج صبح پیداشون بشه و قشنگترین لحظهی عمر یه نفر رو به گند بکشن.
چراغ های خونه رو روشن کرد و چاییساز رو به برق زد و منتظر شد تا آب به جوش بیاد.بین کابینتهاش رو گشت و چایی لیپتون و پودر شکلات داغ برداشت و روی اُپن گذاشت. توی یخچالش چیز خاصی برای صبحانه نبود و چرخید و از پذیرایی رد شد و به سمت تراس رفت و به سمت واحد پدرش رفت.
با دیدن چراغای روشن لبخند زد و در رو باز کرد و به داخل رفت.
-سلام... صبح بخیر.. صبحونه چی داری؟
حامد ریشش رو خاروند و با لبخند جواب داد.
-صبحونه برای سه نفر... سفارش دادم از هتل بیارن. چند دقیقهی دیگه میرسه. من و تو و عضو جدید خانواده.
-خیلی ایدهی قشنگی بود اگه دوتا لاشخور مزاحم نمیشدن.
-کی؟!
-آراس و سیامک...
-شش صبح؟ خب.. وقتی میخواستی خونهی جدا داشته باشی من از مشکلاتش گفتم. رفیقات قراره همیشه باشن.
-اون صبحونهای که سفارش دادی اندازهی چهار نفر هم میشه دیگه؟
-دو... یکیش ماله منه.. بعدش برای دو نفر دیگه هست. دست به غذای من بزنی خشتکت رو پرچم میکنم.
-من مهمون دارم!
-پس از سهم خودت بده! اصلا سفارش بده برات بیارن.
با زنگ در لبخند روی لبهای حامد پژوه رفت و از پیک سه تا پاکت بزرگ و سنگین رو تحویل گرفت.
YOU ARE READING
کفن پوش
Romance[COMPLETE]by saba2079 ((میگن اگه چهل نفر کفن یکی رو امضا کنن میره بهشت. ولی من میگم اگه تو کنارم باشی دنیام بهشت میشه.)) اگه از رمان گی فارسی خوشتون میاد یه سر بزنید♡