روز جدیدی برای کیا شروع شده. موهای خیسش رو خشک کرد و به شمارهای که روی کارت بود پیام داد.
((من یه امضا برای کفنم میخوام. کجا بیام و چه ساعتی؟ ))
چند دقیقه گذشت و جواب روی صفحه گوشیش اومد.
(( دیر کردی بچه. ساعت ۱۰ صبح شده. مسابقه یه ساعت دیگه شروع میشه))
ابرو های کیا توی هم رفت. منظورش از مسابقه چی بود؟ آدرس جایی براش ارسال شد و پیام بعدش ظاهر شد.
(( بیا اینجا. خودت باید ببینی. من چیز دیگهای نمیگم))
آهی کشید و کپسول اکسیژنش رو روی دوشش گذاشت. نازال بینیش رو سر جاش گذاشت و چند بار نفس عمیق کشید تا به حس قلقلک اکسیژنش عادت کنه. از اتاقش بیرون رفت و صدای رادیو پدربزرگش رو شنید. مثل هر روز روی رادیو آوا بود و صدای موسیقی سنتی به گوش میرسید.
ظرف غذای قهوه ای رو پر کرد و به سمت حیاط رفت. پدر بزرگ و مادر بزرگش سر میز صبحانه زیر درخت توت خلوت کرده بودن و باهم حرف میزدن.
-سلام... پدری به قهوه ای آب میدی؟ من دارم میرم.
-علیک سلام. کجا صبح جمعه؟
-هنوز امضا نگرفتم.
-صبحونه بخور. بیا..
-وقت ندارم.
مادربزرگش از روی صندلی بلند شد و لقمهای که توی دستش بود رو سمت دهن کیا برد و هم زمان باهاش صحبت کرد.
-صبح با جیپ تو آقا محمد رفت نون گرفت بنزینم زد. سوییچت هم روی در ماشینه. برای ناهار خونه باش شب گیسو و سام با بچههاشون میان.
شونههای کیا شل شد و لب هاش به سمت پایین متمایل شد و با دهن پر زمزمه کرد.
-نمیام.
مادریش با همون لحن آرومش ادامه داد.
-نگفتم کاووس میاد که...
-اونا از من خوششون نمیاد. سعی میکنم به موقع بیام ولی قول نمیدم.
به سمت ماشینش رفت و از خونه دور شد. دیدن اون آدم ها رو دوست نداره. خانواده مادری که حتی اسمشون رو هم نمی دونه و خانواده پدری به چشم یه هیولای بیرحم و مفت خور بهش نگاه میکنن. بین آدمهای فامیل فقط پدر بزرگ و مادر بزرگش رو دوست داره.
خوش شانسه که اونا توی زندگیش هستن.
یاد وقتی افتاد که مکالمه تلخ بین مادربزرگ و کسی که به پدری قبولش نداره رو شنیده بود.
( -دردت با این بچه چیه؟
-نمیخوامش. اون حیوون رو نمیخوام.
-سرطان داره. بچست. گناهش چی بوده؟
-سرطان. همش دروغه. راه بهتری پیدا نکردی تا دلم برای اون تخم سگ بسوزه؟
-کاووس. پدرشی.
![](https://img.wattpad.com/cover/280661309-288-k793134.jpg)
YOU ARE READING
کفن پوش
Romance[COMPLETE]by saba2079 ((میگن اگه چهل نفر کفن یکی رو امضا کنن میره بهشت. ولی من میگم اگه تو کنارم باشی دنیام بهشت میشه.)) اگه از رمان گی فارسی خوشتون میاد یه سر بزنید♡