In Your Arms
ژانر: عاشقانه، اسمات، تاریخی، امگاورس
نویسنده: zahrasuju30
زوج ها: ییژان، جیشوان
شخصیت ها: شیائو ژان، وانگ ییبو، وانگ هاشوان، سونگ جیانگ، یوبین
کانال :@Yizhan_hub
قسمت بیست و هفتم
خبر جنگ خیلی زود، دهان به دهان در قصر پخش شده بود. ییبو غرق در خود به گرگ و میش آسمان چشم دوخته بود. نه باد سرد آزارش میداد و نه نگاه خیرهی بقیه تاثیری روی داشت. انگار همه چیز در اطرافش رنگ باخته بود، دنیایش پر شده بود از تشویشی کرخت کننده. خبر جنگ را شنیده بود و به خوبی میدانست این جنگ به معنای دوری از ژان است. نمیخواست به اتفاقاتی که ممکن بود در جنگ رخ دهد، فکر کند.
فریادی را در دل خاموش کرده بود. اکنون که فکر میکرد زندگی روی خوش را به آنها نشان داده، جنگ میخواست همه چیز را خراب کند. نمیدانست دنیا چه عداوت بیرحمانهای با او دارد.
نگاهش را از آسمان گرفت و به چشم به مردی دوخت که مقابلش ایستاده بود. ژان با لبخندی ملیح او را مینگریست
: نمیخوای بیای داخل؟
چنان غرق افکار درهم خود شده بود که نفهمیده بود آلفا کی از اتاقش بیرون آمده. به دنبال ژان وارد محل اقامتش شد.
هر دو ایستاده بودند وسط اتاق و به هم نگاه میکردند. شاید میخواستند این واپسین لحظات را غرق نگاه هم شوند.
: خبر رو شنیدی؟
چشمان ییبو بیآنکه اشکی بریزند، میسوختند.
:آره
ژان قدمی جلو برداشت و دست ییبو را گرفت. دهان باز کرد، اما کلمهای از دهانش بیرون نریخت. غرق در لذت تماشای پسر مقابلش، حرفهایش را فراموش میکرد.
ییبو نفس عمیقی کشید.
: میدونم که باید بری. ولی…
ژان دستش را بالا برد و صورت ییبو را نوازش کرد. انگشتانش پوست سرد پسر را لمس میکرد و حس زیبای آن را به خاطر میسپرد.
:ولی چی؟
کلمات از ذهن ییبو روی لباش ریخت و در فضا طنین انداخت.
: ولی زنده برگرد… اگه زنده برگردی بهت میگمش
ژان نفس عمیقی کشید. قدم دیگری برداشت و سینه به سینهی پسر ایستاد.
: چی رو؟
ییبو نفسی لرزان کشید. سر تا پا از هجوم احساسات تلنبار شده، میلرزید.
: اینکه چه حسی بهت دارم، از آیندهمون، از هر چیزی که تو میخوای
ییبو به سینهی ژان چنگ زد. شرم را کنار گذاشت و خود را در آغوش آلفا جا داد.
YOU ARE READING
in your arms (Completed)
Fanfictionبادبزنی باز می شود خونی می ریزد رقاصی می رقصد عشق به یک امگا کشوری را به آتش می کشد خیانت عشق حسرت انتقام زوج ها : ییژان، جیشوان شخصیت ها: شیائو ژان، وانگ ییبو، وانگ هاشوان، سونگ جیانگ، یوبین