part 31

482 182 13
                                    


In Your Arms

ژانر: عاشقانه، اسمات، تاریخی، امگاورس

نویسنده: zahrasuju30

زوج ها: ییژان، جیشوان

شخصیت ها: شیائو ژان، وانگ ییبو، وانگ هاشوان، سونگ جیانگ، یوبین

کانال  :@Yizhan_hub



قسمت  سی و یکم

آسمانی که همه‌ی ابرهای خود را فراری داده بود نظاره‌گر این بود که چه‌طور خوشبختی در اطراف ژان و ییبو کش می‌آمد و آن‌ها را احاطه می‌کرد. هر دو در حیاط خانه‌ی وزیر جوان ایستاده بودند. قبلا هم هر دو آن‌جا رفته بودند اما این‌بار فرق داشت، قلب‌هایشان مالامال از خیال آینده بود. این که از حس خود و دیگری به هم مطمئن بودند آرامشی دلپذیر روی پوستشان می‌دواند. 

ییبو زیر درخت هلویی ایستاده بود و شکوفه‌هایش را تماشا می‌کرد. شکوفه‌ای از جای خود کج شد و در هوا رقصید تا اینکه روی موی امگا نشست. 

ژان در تمام مدت نه به شکوفه‌ها بلکه به ییبو چشم دوخته بود. هنوز هم سخت بود باور اینکه روزهای سخت را پشت سر گذاشته بودند و حالل می‌توانستند از عشقی که پر قلبشان بود لذت ببرند. 

دست دراز کرد و شکوفه‌ی روی موی ییبو را برداشت. پسر جوان‌تر سر برگرداند و نگاهش کرد. سکوت عمیقی بینشان حاکم بود. به چشمان هم زل زده بودند و تمام لحظاتی که قلبشان برای هم تپیده بود در ذهن‌هایشان قدم می‌زدند. ژان لبخند زد و دست دراز کرد، ییبو دستش را گرفت.

:وقتی اینجوری لباس می‌پوشی رو خیلی دوست دارم 

ییبو از این اعتراف ناگهانی ابرویی بالا انداخت، به لباس ساده‌ی خود نگاهی انداخت. تحسین را در چشمان آلفا می‌دید پس به صداقت کلماتش شک نداشت. 

: اینکه جامعه و قوانین مسخره‌ش برای امگاها رو نادیده می‌گیری و جوری که می‌خوای رفتار می‌کنی برام جذابه 

ییبو شانه‌ای بالا انداخت. دست ژان را فشرد و مقابلش ایستاد.

:آلفا، بتا، امگا… مرد، زن… چه فرقی می‌کنه؟ مهم اینکه درونم چه کسیه وگرنه لباس پوشیدن چه اهمیتی داره

ژان او را به طرف خود کشید و دستش را دور کمرش حلقه کرد. گوشه‌ی لبش به لبخندی تاب خورد.

: تو فوق‌العاده‌ای 

ییبو سرش را به عقب خم کرد و خندید، ژان شبیه پسر بچه‌ای بود که دوست داشت در هر فرصتی که پیش می‌آید تحسین و علاقه‌ی خود را نشان دهد. 

آلفا با دیدن گردن بلند و خوش تراش پسر آب دهانش را قورت داد، به جلو خم شد و بوسه‌ای روی سیب گلوی پسر جوان‌تر گذاشت. با حس لب‌های ژان خنده‌ی ییبو در گلویش خفه شد و به خود لرزید. 

in your arms  (Completed) حيث تعيش القصص. اكتشف الآن