و
In Your Arms
ژانر: عاشقانه، اسمات، تاریخی، امگاورس
نویسنده: zahrasuju30
زوج ها: ییژان، جیشوان
شخصیت ها: شیائو ژان، وانگ ییبو، وانگ هاشوان، سونگ جیانگ، یوبین
کانال :@Yizhan_hub
قسمت سی و ششم
قرص ماه نازک و رنگ پریده در آسمان نشسته بود. همه جا غرق تاریکی مغموم کنندهای شده بود. نور شمع روی چهرهی گیج و غمزدهی دو عاشقی میپاشید که در آتش افکار تبدارشان میسوختند. عشقشان در چرخهی بیانتهای رنج و ترس گیر کرده بود. عشقی که حتی پادشاه هم با بیرحمی روی آن شمشیر کشیده بود.
ییبو به آلفای کنارش چشم دوخت. صورتش خشمگین بود و مستاصل، شبیه کسی بود که در برهوتی از تاریکی و در مقابل لشکری هزار نفری تنها مانده بود. پسر جوان دست دراز کرد و دستان آلفا را گرفت.
:بیا همون کاری رو کنیم که گفتی
ژان نگاهش کرد. دستان ییبو را محکم گرفت. هر دو میلرزیدند. باید قوی میماندند و راهی برای گریز از تاریکی پیدا میکردند. ژان سری تکان داد.
: ولیعهد کشور یونمینگ از دوستانمه، قبلا در جنگ جونش رو نجات دادم. میتونیم به اونجا پناه ببریم و توی یکی از روستاهای اونجا زندگی کنیم. حاضری با من چنین زندگیای داشته باشی؟
ییبو سعی کرد درمیان آن همه اضطراب لبخند بزند.
:البته که حاضرم، کنار تو حاضرم کشاورزی کنم و شیر گوسفندها رو بدوشم. کنار تو حاضرم ماهیگیری کنم و روی زمین بخوابم
ژان دست ییبو را بالا آورد و بوسهای به آن زد. آنقدر پول و جواهر داشتند که بتوانند از کشور بگریزند و زندگی آرامی در جایی دور داشته باشند. لبخندی روی صورت هر دو شکفت. آنها هنوز همدیگر را داشتند و به این ریسمان عشق برای ادامه دادن چنگ میزدند.
پیشانیهایشان را به هم چسباندند و دردی را که در سینه حس میکردند عقب راندند. ییبو زمزمه کرد.
: امشب رو کنارم میمونی؟
ژان بوسهای به پیشانی پسر زد: البته که میمونم
نور پشت پنجرههای چوبی مانده بود. دو مردی که عریان همدیگر را در آغوش کشیده بودند، ساعتها بود بیدار شده بودند، اما نمیخواستند از گرمای تن هم دل بکنند. ژان بدون آشکار کردن بغض در گلویش گفت.
:نگران نباش، درست میشه
هر لحظه که میگذشت عصبانیت درونش قد میکشید. از همه غصبانی بود، از پادشاه، از شاهزاده و از دنیایی که چشم دیدن خوشحالی او و ییبو را نداشت. بارها برای کشورش جنگیده بود، زخمی شده بود و تا پای مرگ رفته بود بیآنکه اعتراضی کند اما حالا تمام وجودش میخواست لب به اعتراض بگشاید و بر سر دنیا فریاد بزند.
YOU ARE READING
in your arms (Completed)
Fanfictionبادبزنی باز می شود خونی می ریزد رقاصی می رقصد عشق به یک امگا کشوری را به آتش می کشد خیانت عشق حسرت انتقام زوج ها : ییژان، جیشوان شخصیت ها: شیائو ژان، وانگ ییبو، وانگ هاشوان، سونگ جیانگ، یوبین