In Your Arms
ژانر: عاشقانه، اسمات، تاریخی، امگاورس
نویسنده: zahrasuju30
زوج ها: ییژان، جیشوان
شخصیت ها: شیائو ژان، وانگ ییبو، وانگ هاشوان، سونگ جیانگ، یوبین
کانال :@Yizhan_hub
قسمت سی و سوم
تنها صدای پارس سگی از دور سیطرهی سکوت شبانه را در هم میشکست. ژان نشسته توی آب خیره شده بود به امگای مقابلش. باورش سخت بود، ییبو با آن رایحهی هیت مقابلش ایستاده بود. رایحهای که که در ستون فقراتش لرزهای به راه میانداخت و او را تا مغز استخوان میلرزاند.
:ییبو!!
جز نام پسر نمیدانست باید چه بگوید، ذهنش خالی از هر واژهای شده بود. ییبو ردایی را که دور خود پیچیده بود، کنار زد. ژان به لبهی وان چنگ زد. آب داغ بود، اما تن او میلرزید. ردا پایین افتاد و ییبوی عریان مقابلش خودنمایی میکرد.
: ییبو تو… این رایحه!!
سرخی شرم از صورت ییبو تا روی سینهاش کشیده شده بود. مدتها بود به این تصمیم فکر کرده بود. ژان کسی بود که برای ابراز علاقه پیش قدم شده بود و اکنون او بود که میخواست برای عشق بازی اولین قدم را بردارد. حالا که از عشق خودش و ژان به هم اطمینان داشت در تمنای همآغوشی در هیتاش با آلفا بود.
:میدونم ژان… برای همین خواستم کنارت بمونم
ژان تپش قلب دیوانهاش را زیر استخوانهای سینهاش حس میکرد.
از جایش برخاست، قطرههای آب روی پوستش میلغزید. دستش را به طرف ییبو دراز کرد. ییبو قدم برداشت به سمت آلفایش. انگشتانش سر خورد توی دست ژان.
به ژان نگاه کرد، یعنی ژان هم او را میخواست؟ این سوالی بود که روزها در ذهنش جا خوش کرده بود، اما نگاهی که در چشمان ژان بود قلبش را آرام میکرد. آرام پا به درون وان گذاشت. گرمای آب به تن گر گرفتهاش میخورد.
ژان صورت امگای مقابلش را گرفت، ییبو با علم به هیت شدن آنجا مانده بود، او میخواست کنار ژان هیت شود و این حقیقت جای هیچ تردیدی در قلب ژان باقی نمیگذاشت، اما ژان میخواست این را از زبان پسر بشنود.
صورتش را نزدیک برد، آنقدر نزدیک که نفسهایشان یکی میشد.
:مطمئنی؟
ییبو نفساش را بریده بیرون داد، صدایش میلرزید
:مطمئنم
ژان انگشتش را روی لب پسر جوانتر کشید: پس بهتره پشیمون نشی
لبهایشان در بوسهای پرحرارت به هم رسید. لبهایشان روی هم تکان میخورد. ژان لب ییبو را به دهان کشید و مکید. نالهای در گلوی ییبو خفه شد. به شانهی آلفا چنگ زد. هیت مثل امواج دریا او را در خود میکشید؛ توان ایستادن را تز او میگرفت و تمنای لمس بیشتر را در وجودش بیشتر میکرد.
YOU ARE READING
in your arms (Completed)
Fanfictionبادبزنی باز می شود خونی می ریزد رقاصی می رقصد عشق به یک امگا کشوری را به آتش می کشد خیانت عشق حسرت انتقام زوج ها : ییژان، جیشوان شخصیت ها: شیائو ژان، وانگ ییبو، وانگ هاشوان، سونگ جیانگ، یوبین