part 30

515 194 22
                                    


In Your Arms

ژانر: عاشقانه، اسمات، تاریخی، امگاورس

نویسنده: zahrasuju30

زوج ها: ییژان، جیشوان

شخصیت ها: شیائو ژان، وانگ ییبو، وانگ هاشوان، سونگ جیانگ، یوبین

کانال  :@Yizhan_hub



قسمت سی‌ام

تمام آدم‌ها انگار از دنیا محو شده بودند و فقط ژان مانده بود با آن قدم‌های پر از اطمینان و غرور پیروزی که در تک‌تک حرکاتش پیدا بود. ییبو از دور او را می‌نگریست که همراه شاهزاده‌ی دشمن به دیدن پادشاه می‌رفت. 

وجود پر بود از احساس شعف و البته دلتنگی. دلش برای نوازش‌های ساده‌ی ژان، نگاه پر از محبت و طعم بوسه‌هایش تنگ شده بود. اما احساس دیگری هم در وجودش داشت که سایه انداخته بود به همه چیز، احساس غرور داشت. از این‌که این مرد، این آلفا کسی است که او را دوست دارد و خودش صاحب واژه‌های عاشقانه‌ی ژان است احساس غرور می‌کرد. مطمئن بود اگر والدین‌اش زنده بودند به این‌که ییبو کسی مثل ژان را کنار خود داشته باشد، احساس خوشحالی و غرور می‌کردند. برق لبخند روی لب‌هایش نشست. ذهن‌اش با ضربان قلب به او حقیقتی انکار ناپذیر را یادآوری می‌کرد. جنگ تمام شده بود و ژان به آغوش او برگشته بود.  

دو ماه دوری برای ییبو مثل کشیدن شادی از وجودش بود، اما اکنون با دیدن ژان دوباره آن شادی از دست رفته‌ی عشق به قلبش بازگشته بود. 

ژان سرش را بالا گرفته بود، نگاه‌اش مصمم بود و قلبش مالامال از غرور می‌تپید. 

شاهزاده‌ی دشمن کنارش قدم برمی‌داشت، پادشاه و بقیه‌ی وزرا منتظرش بودند. می‌توانست نگاه پر از حسادت یوبین را احساس کند، اما در عین حال غرور و تحسین را در نگاه پادشاه می‌دید. مقابل پادشاه زانو زد

: سرورم، من پیروز از جنگ برگشتم 

صدای خنده‌ی فرمانروا در تالار پیچید، سرش را به نشانه‌ی رضایت تکان داد.

:همون‌طوری که از وزیر جنگ انتظار داشتم گوسو رو سربلند کردی 

ژان از جایش برخاست، از گوشه‌ی چشم نگاهش را دوخته بود به یوبین که با خشمی آمیخته به حسادت به او می‌نگریست. 

:سرورم، من شاهزاده‌ی دشمن رو به نشانه‌ی صلح همراه خودم آوردم، به نظرم این جنگ نباید باعث دشمنی بین دو کشور بشه… احتمالا دشمنان‌مون نقشه‌ی این جنگ رو کشیدن 

همهمه‌ای بلند شد، وزرا با هم حرف می‌زدند و درباره‌ی این دشمن احتمالی حدس‌هایی می‌زدند. وزیر اعظم نگاهی به یوبین انداخت، نقشه‌های آن آلفا یکی پس از دیگری در حال اجرا شدن بود. جنگی که باعث تضعیف سپاه شده بود و ممکن بود باعث کدورت بین گوسو دیگر کشورها شود، نارضایتی‌های بعضی از قبایل مهم و درباریان، همه این مسائل به شورش او کمک می‌کرد.  

in your arms  (Completed) Where stories live. Discover now