𝘽𝙡𝙪𝙚 𝘾𝙪𝙥𝙘𝙖𝙠𝙚𝙨 ▪︎𝘷𝘬𝘰𝘰𝘬▪︎

37 | مال من بزرگتره!

بیکنی و مایو هاتون رو بپوشین خانیما میخوایم بریم آب بازی🍉🍉🍉

_________________________________________

- مال من بود عوضی!
یونا رو به سهون غرید.

پسر عینکی، برش هندونه رو تکون تکون داد:
- دیگه مال منه! یکی دیگه ببُر نونا.

هوجین، پوسته سبز هندونه رو توی ظرف انداخت و با لب هایی خیس گفت:
- من من من. منم میخوام.

یونا نیمه باقی مونده هندونه رو از توی ظرف برداشت و توی دلش گرفت:
- برین گمشین بقیش مال خودمه. هر چی میبرم برمیدارین هیچی به خودم نمیرسه!

هوجین نگاهی به جونگکوک کرد که روی مبل سه نفره، دراز کشیده بود و یه کوسن نارنجی زیر سرش گذاشته بود و چشماش خیره به گوشی بودن.
- هیونگ تو نمیخوای؟

جونگکوک جوابی نداد. سرش توی گوشی بود و تند تند چیزی تایپ میکرد. سهون ریز ریز خندید:
- داره با هیونگش حرف میزنه.

هوجین خندید:
- شایدم عشقش!

نونا با تاسف سر تکون داد و جونگکوک غرید:
- خفه شید. برای منم بذارید.

یونا هندونه ی توی بغلش رو نگاه کرد:
- نه دیگه نمیشه، اگه میخوای باید از عشقت دل بکنی.

جونگکوک پوفی کشید و بعد تایپ چیزی و فرستادنش، گوشیش رو خاموش کرد و جلو اومد:
- خب؟ هندونه من کو؟

یونا چشم هاش رو ریز کرد:
- تموم شد دیر اومدی.

جونگکوک اخم کرد:
- عه! بده من نونا! با هندونه شوخی نکن وسط تابستون. کار زشتی عه!

یونا هندونهٔ توی بغلش رو نوازش کرد:
- چجوری میشه ازش دل کند آخه!

جونگکوک نصفه هندونه رو از بین دست های یونا بیرون کشید:
- بده ببینم.

هوجین با خستگی که از خوردن زیاد نشأت میگرفت به پایین مبل تکیه داد:
- وایی ترکیدم.

سهون نگاهی به ساعتش کرد:
- تازه یازدهه. عصر رو چیکار کنم؟ دارم از بیکاری فسیل میشم. تعطیلات بین ترمی هم زیادیش خوب نیس. دلم برای درس قارچ شناسیمون تنگ شده.

هوجین با ذوق از جا پرید:
- بریم شنا!! من بلیت دارم! بریم پارک آبی!

یونا سر تکون داد:
- هوم.. فکر خوبیه. همونا که مربی شنات بهت داده بود؟ چند تا داری؟

هوجین چشم هاش رو ریز کرد:
- یه ده تایی دارم. به همه بچه ها داد ولی من مال جونگ سوک رو هم گرفتم چون گفت نمیخواد.

سهون شروع به حساب کتاب کرد:
- چند تاییم؟ من، تو، تو، تو، خاله، عشقِ جونگکوک، لولو-

- لوهانو نمیبریم.
جونگکوک مصمم گفت.

هوجین اخم کرد:
- لوهانو میبریم. بلیتا مال منن.

جونگکوک هم اخم کرد:
- لوهانو نمیبریم! من ازت بزرگترم!