این آخرین عاپِ سال 1400 بلو عه... عررررر لخقحکقکقکقکلکلک
.
.- هیونگ هیونگ هیونگ!
هوجین پایین و بالا پرید و لبه تی شرت گوجه ای جونگکوک رو تکون تکون داد.برادر بزرگتر ظرف بزرگ پفیلا رو محکم گرفت و تشر زد:
- هوجین الان میریزه کف زمین! چی میخوای؟پسر بچه آروم گرفت و با لحن خواهشی گفت:
- میشه به یه جی نونا هم بگیم بیاد؟جونگکوک چند لحظه به برادرش خیره شد:
- هوم. آره چرا که نه. بهش زنگ میزنم.هوجین کاسه پفیلا رو از دست جونگکوک گرفت و با خوشحالی به طرف تهیونگ و سهون رفت. لوهان نگاه عجیبی به صفحه تلوزیون کرد:
- واقعا؟ باب اسفنجی؟!هوجین هم با بی میلی نگاهی انداخت:
- منم گفتم حداقل ماروِل ببینیم. من اسپایدر من و آیرن من رو خیلی دوس دارم.سهون اخمی کرد:
- اونا خشنن!لوهان پلکی زد:
- خشنن!؟جونگکوک از اون سمت هال گفت:
- تا من نیومدم شروع نکنین ها!
و به اتاق یونا رفت تا زنگ بزنه.یونا دو بسته چیپس ساده و فلفلی روی میز جلوی کاناپه گذاشت و هوجین هیجان زده بسته سرخ رو قاپ زد:
- فلفلی!!!بعد بدون اهمیت دادن به چشم غره ی یونا، رفت و کنار هیونجین نشست و بسته چیپس رو باز کرد. هیونجین نگاه متعجبی بهش کرد و هوجین لبخندی زد:
- بردار دیگه.هیونجین با تردید یه چیپس برداشت و تشکر زیر لبی کرد. هوجین چشم هاش رو ریز کرد:
- موهاتو خودت رنگ کردی؟یونا آهی کشید و تهیونگ نزدیک بود خندش بگیره. همه نگاهشون به تلوزیونی بود که تصویرش استپ شده بود ولی منتظر شنیدن بقیه حرفای هوجین بودن.
هیونجین با تعجب پلک زد:
- نه. دوستم رنگ کرده.چشمهای پسر بچه برق زد:
- دوستت آرایشگاه داره؟هیونجین چیپس دیگه ای از توی بسته ای که هوجین به سمتش گرفته بود برداشت. بسته تقریبا توی صورت هیونجین بود!
- نه ولی میخواد یکی باز کنه. یه وقتا میرم پیشش و با هم موهامونو رنگ میکنیم. گاهی مدلش میشم.هوجین چیپسی رو با خرچ و خروچ جوید:
- تو هم میخوای آرایشگر بشی؟هیونجین اینبار لبخند بزرگی زد:
- آره دوستش دارم. شاید بشم.هوجین با شادی عجیبی توی چهرش گفت:
- میشه من مدلت بشم!؟یونا دستی به صورتش کشید:
- هوجین بیا بشین اینور!سهون غرغر کرد:
- چیکارش داری خب دلش میخواد موهاش رو رنگ کنه.یونا پا روی پا انداخت:
- ولی اون بچه اس. اکسیدان و این کوفتیا به ریشه موهاش آسیب میزنه.
YOU ARE READING
𝘽𝙡𝙪𝙚 𝘾𝙪𝙥𝙘𝙖𝙠𝙚𝙨 ▪︎𝘷𝘬𝘰𝘰𝘬▪︎
Fanfiction•کاپ کیک های آبی• - غش کردی. ندیده بودم یکی با دیدن خروس غش کنه! - به حیوونا عادت ندارم. - فوبیا داری؟ تهیونگ بی اختیار غرید: - عادت ندارم! ژانر: عاشقانه🍉روزمره🌊فلاف🧁طنز🧃 یه کوچولو انگست🌧هپی اند🐓 کاپل: ویکوک، هونهان( اسمات نداره💙) و بلو اول ب...