39 | هندونهٔ من

4.6K 1K 418
                                    

سلم🍉 اینم شیرینی به موناسبت اولین تولد اکانت ویسکی ـست که دیروز بود 💙 هدیه هاتونم بذارین روی اون میز بزرگه کنار اون کیک سبزه :)

کاور پارت سوییت تهیونگه، پارت هم چک نشده، شل دستی بود اطلاع بدین
.
.

- خیلی خب انقدر گریه نکن بفهمم چی میگی! یعنی چی که انداختت بیرون؟

هیونجین کوله پشتیش رو توی بغلش فشرد و هق هق کرد:
- گفت تا تهیونگ پاشو توی خونه نذاشته تو هم نمیتونی بذاری! هق!

تهیونگ پوفی کشید:
- خب چرا پاشدی اومدی اینجا؟ چرا نرفتی خونه نامجون؟

لحن تهیونگ خیلی مهربون نبود. هیونجین چند لحظه به برادر بزرگترش خیره شد. بعد بدون حرفی کیفش رو روی شونه هاش انداخت و چمدونش رو برداشت:
- نمیخوای اینجا باشم؟ باشه هیونگ.

و به طرف در رفت که تهیونگ دستش رو گرفت:
- بذار زنگ بزنم نامجون بیاد دنبالت.

و گوشیش رو از جیب شلوار جینش بیرون کشید. هیونجین پوزخندی زد:
- رفتم خونش. راهم نداد. بابا بهش گفته هیچ کدوممون رو راه نده.

تهیونگ اخم کرد:
- ممکن نیست نامجون همچین کاری بکنه. باید بهش زنگ بزنم.

و بعد از بین لیست مخاطب هاش، اسم نامجون رو لمس کرد و گوشی رو کنار گوشش گذاشت. همونطور که منتظر شنیدن صدای نامجون بود گفت:
- برو صورتتو بشور.

هیونجین سر تکون داد و کیف و چمدونش رو وسط سوییت رها کرد و به طرف دستشویی رفت.

- بله تهیونگ؟

تهیونگ نگاهش رو از هیونجین گرفت:
- سلام هیونگ. تو میتونی بیای اینجا؟

- چرا؟ چیزی شده؟

تهیونگ لبش رو تر کرد:
- بابا هیونجین رو هم از خونه بیرون کرده. تو میدونستی؟

نامجون با مکث جواب داد:
- آره.

تهیونگ با ناباوری پلک زد:
- هیونگ! تو راهش ندادی!؟

صدای نامجون حالت جدی تری گرفت:
- گوش کن ته. دیگه واقعا وقتشه برگردی. دو ماهه که اعصاب هممون رو ریختی به هم. من دوستت دارم و نمیتونم هر شب نگران این باشم که غذای درست حسابی خوردی یا نه، هوای سوییتت گرم یا سرد نباشه که اذیتت کنه، کسی نخواد بهت آسیب بزنه-

- هیونگ.

...-

- من تازه فهمیدم زندگی کردن یعنی چی. به یه تعریف های دیگه ای از زندگیِ خوب رسیدم. شاید مثل قبل درآمد نداشته باشم، پول تو جیبی نداشته باشم. ولی حداقل به یه استقلال مالی رسیدم. هر چقدر هم درآمدم فعلا کم باشه مهم نیس، چون من زیادش میکنم.

نامجون آهی کشید:
- دوباره رفتی سر خونهٔ اول..

تهیونگ لبخند کمرنگی زد:
- لطفا بذار راهم رو برم. بیا دنبال هیونجین. لطفا.

𝘽𝙡𝙪𝙚 𝘾𝙪𝙥𝙘𝙖𝙠𝙚𝙨 ▪︎𝘷𝘬𝘰𝘰𝘬▪︎Where stories live. Discover now