پارت 34

4.5K 738 130
                                    

یونگی مک محکمی به گردنش زد و از جیمین گریون فاصله گرفت دستی به لبای خونیش کشید .خوشبختانه تونسته بود تمام سم و وارد بدن خودش کنه ،حالا دیگه خطری جون ملکه و بچه هاش و تهدید نمیکرد
#تموم شد بیبی الان جین بهت یه داروی خوشمزه میده حالت خوب خوب میشه
جیمین فین فینی کردو لباشو آویزون کرد
+خیلی ترسیدم (فین)بدجنسا
÷آیگو شوگا نگاش کن !شکل یه موچی توت فرنگی شده
یونگی با حرف جین ریز خندید ،حق با اون بود . وقتی جیمین گریه میکرد یا ناراحت میشد صورتش مثل یه موچی تپل و قرمز میشد و همین باعث شد اونا بهش لقب موچی توت فرنگی و درکنار لقب های بیشمار دیگش بزارن
جین قاشق دارو و سمت دهن جیمین بردو منتظر نگاش کرد
÷بیا دهنتو باز کن
سرشو به طرفی کج کرد و با اخم به نقطه نا معلومی خیره شد امکان نداشت لب به اون شربت سیاه زشت بزنه که حتما مزه زهر مار میده
÷جیمین ؟!
+نمیخورم
#باید بخوریش
+گفتم نههههه(جیغغغ)
جین نیم نگاهی به یونگی کرد که اون شونه ای بالا انداخت، خب وقتی جیمین رو دنده لج میفتاد همشون بدبخت میشدن چون به حرف هیج کدومشون گوش نمیداد پس اونا چاره ای جز مجبور کردنش نداشتن
÷نمیخوری دیگه؟این حرف آخرته؟
جیمین توی دلش لبخند شیطانی زد ،بالاخره داشت موفق میشد اما هنوز مونده بود
+کاملا
÷برای آخرین بار بهت میگم میخوریش یا نه ؟
جیمین چهره جدی به خودش گفت و سمت جین برگشت ،صورتش و نزدیک فیس جذابش بردو روی لبهاش زمزمه کرد
+اگه انقدر مشتاقی چرا خودت نمیخوریش؟
بر خلاف تصورش جین پوزخندی زدو با کمال میل تمام محتویات قاشق و وارد دهنش کرد
جیمین شوکه هینی کشیدو از جین فاصله گرفت ،فکر نمیکرد همچین کاری کنه و اون مایه بدمزه رو بخوره
گرچه اون از نقشه خبیثانه جین خبر نداشت ...
دستاشو روی شونه هاش گذاشت و اونو به تاج تخت تکیه داد ،نگاه جیمین قفل چشماش بود و نگاه جین روب لبهای درشت و گیلاسیش
یونگی با فهمیدن نقشه جین نیشخندی زدو مشتاقانه به اون دوتا نگاه کرد تا ببینه کدومشون بالاخره پیروز میشه
+جی...جین؟
انگشت شستشو روی چونش گذاشت و صورتشو جلو تر برد طوریکه نفسای گرمش لبای لرزون جیمین و قلقلک میدادن و قدرت تفکر و ازش میگرفتن
با نشستن لبای گرمش روی لباش چشماشو بست و وارد خلسه آرامش بخشی شد که جفتش براش باعثش بود
زبون سرکش جفتش برای فتح حفره گرم و شیرین دهنش تقلا میکرد ،پس چرا این اجازه روبهش نده ؟
با باز شدن سد دهنش جین از فرصت استفاده کردو تمام محتویات دارو و وارد حلقش کرد که جیمین فورا چشماشو باز کردو سعی کرد ازش فاصله بگیره
هر چند کارش بی فایده نبود چون جفت شیطانیش قرار نبود حالا حالا ها بوسه رو بشکنه ...

یا باید اون شربت بدمزه و تلخ و قورت میداد یا بین بوسه مرگباری که جین کنترل گرش بود خفه میشد
بالاخره بعد از تحلیل راه حلای زیادی توی سرش مجبور شد راه اول و انتخاب کنه

جین گاز محکمی از لب پایینش گرفت و با صدای شهوت انگیزی بوسه رو به پایان رسوند
÷مثل همیشه شیرین و خوشمزه بود (چشمک)
جیمین حرصی مشتی روانه سینش کرد و دندوناشو روی هم سایید .این وضعیت اصلا منصفانه نبود -_- جفتاش هرکاری دلشون میخواست انجام میدادن و این موضوع نگرانش میکرد، حالا که باردار بود باید بیشتر مراعات حالشو میکردن و یکم از وحشی بازیاشون فاصله میگرفتن

Our runaway love💘Where stories live. Discover now