تونی موهای پسر و محکم گرفت و کشیدش بالا و دم گوش چپش زمزمه کرد.
_ببین پسر دلیل اینکه وقتی آوردت درجا دخلت و نیاوردم اینه که از فسقلی هایی مثل تو خوشم میاد ولی ممکنه از یه جایی حوصلم سر بره... واضح گفتم؟
تحدید آمیز میگفت.پسر سرش رو تکون داد.
_من کلمات رو میخوام.
_ب...بله.
_بله چی؟
_بله...قربان.
آروم و با نفس نفس زدن جواب میداد.تونی پوزخند زد...
_آفرین پسر.
و لاله گوش پسر رپورتاژ گاز گرفت.اونجا بود که پسر زد زیر گریه.
_لطفا...._میدونی وقتی درخواستت رو کامل مطرح نمیکنی من برداشت شخصی خودم و میکنم که....
تونی آروم دستش رو از پایین وارد لباس پسر کرد.
_به نفع خودمه.پسر فقط چشماش رو بست.
تونی لبخند موذیانه ای زد....اون یه فکر عالی داشت.
_اسمت چیه پسر؟_پ...پیتر...
_پیتر...
سرش و تکون داد.
_بامزست.
از جاش بلند شد و ایستاد.
_خب پیتر تو کلی وقت منو تلف کردی حالا من باید یه لذتی ببرم.نگاه پیتر پر شد از وحشت وقتی که دید تونی داره زیپ شلوارش و باز میکنه.
_ن...نه نه....
پیتر سعی کرد دور بشه ولی...تونی دوباره موهاش رو گرفت و صورتش رو به آلت خودش کوبوند.
_خب بزار بگم قراره چیکار کنی....تو به من یه ارگازم عالی میدی و من درمورد اینکه نکشمت فکر میکنم.
و از جیبش یه تفنگ در آورد و با یه دست از حالت قفل درش آورد و گذاشتش روی گونه پیتر.
_و اگه گاز بگیری یا هر غلط دیگه ای درجا غزل خداحافظی رو میخونی.
YOU ARE READING
dear mistake
Fanfictionمهم نیست چقدر برنامه زور یه نفر ساده باشه... مهم نیست چقدر نقشه یه مرد بی نقص باشه... هر لحظه ممکنه یه چیزی تمام پیش بینی ها رو به هم بزنه. این داستان شامل خشونت زیاد و البته سکس زیاده.(حالا نه خیلی ولی خب بازم) پایان خوش تضمینی +18 شیپ:استارکر.