استیسی رفت کنار می.
_خانم پارکر...اگه فقط یه نشونه از اون مرد بدین کافیه...یه چیزی که بهش وصل بشیم.می یکم فکر کرد.
_رانندش....هپی هوگان ممکنه چیزی بدونه._شمارشو بده.
فیوری شاکی گفت.و از طرف استیسی چشم غره دریافت کرد.
می شماره رو از توی گوشیش در آورد و زنگ زدن.هپی جواب نداد.
درباره زنگ زد...و اینبار جواب داد.می سریع شروع کرد.
_الو هپی...._خانم پارکر؟...خدای من الان ساعت چهار صبحه.....
_و پیتر گم شده لطفا کمکم کن.
از اون سمت تلفن صدای تلق و تلوق اومد.
_چی؟ اون پسر چی شده؟فیوری که دیگه حوصلش سر رفته بود ادامه داد.
_آقای هوگان وقت برای تلف کردن نداریم باید با جناب استارک صحبت کنیم.هپی نگران و با صدای لرزون جواب داد.
_ا...اما.. لعنتی باید یکم صبر کنید خودم بهش زنگ بزنم بعد اون باهاتون تماس میگیره._همین کافیه.
و تلفن زو قطع کرد._هی...
می شاکی گفت._ماریا خطش رو چک کن.
ماریا دستگاه جلوش رو راه انداخت و در کمتر از چند ثانیه به تلفن هپی وصل شد که دشت بوق میزد.
_الو...
صدای تونی بود.
_هپی گفتم تا وقتی اتفاق خیلی واجبی نیفتاده با این شماره من تماس نگیر._میدونم تونی ولی پای پین وسطه.
تونی تک خنده ای کرد.
_انقدر زود دلش برام تنگ شده؟_اون گم شده؟
یه مدت پشت تلفن سکوت بود.
صدای تونی عمیق و تحدید آمیز بود.
_اگه این یه شوخیه...._نیست تونی پیتر گم شده همین الان می زنگ بز...
تماس قطع شد.
_ردیابیش کردی؟
فیوری پرسید._شمارش یه شماره اختصاصیه ردیابی دقیقشون غیر ممکنه.
_یعنی....؟؟
_اما تو ایتالیاست اینو مطمئنم.
_پس ریگی به کفشش نیست.
استیسی گفت.همونجا تلفن می زنگ زد.
_مهم نیست
فیوری سریعا با خشم از اتاق رفت.
![](https://img.wattpad.com/cover/321473657-288-k638016.jpg)
YOU ARE READING
dear mistake
Fanfictionمهم نیست چقدر برنامه زور یه نفر ساده باشه... مهم نیست چقدر نقشه یه مرد بی نقص باشه... هر لحظه ممکنه یه چیزی تمام پیش بینی ها رو به هم بزنه. این داستان شامل خشونت زیاد و البته سکس زیاده.(حالا نه خیلی ولی خب بازم) پایان خوش تضمینی +18 شیپ:استارکر.