پیتر روی زمین سرد بود و سرفه میکرد.
احساس میکرد گلوش پاره شده._خب پیتر کارت خوب بود...حالا بیا یه شرط ببندیم.
تونی کیرش رو برگردوند توی شلوارش.پیتر با وحشت اتفاقات احتمالی خودش رو جمع کرد و به هیولایی که بالای سرش ایستاده بود نگاه کرد.
_اگه تو شرط رو ببری من ولت میکنم و برت میگردونم پیش دوستات و اگه ببازی....
لبخند موذیانه ای زد.
_من وقتی ایستادی باهات سکس میکنم و تو اعتراضی نمیکنی.....هوم؟به تنه پیتر رعشه ای افتاد....فکر کردن به اون کار براش یه کابوس بود....به تونی نگاه انداخت و...
_نترس بچه شرتش راحته....فقط به مدت پنچ دقیقه نباید بیای.
چشمای پیتر گرد شد....پنج دقیقه خیلی زیاد بود...پیتر به سختی سی ثانیه دوو میاره و حالا که بدنش بهش خیانت کرده و انقدر حساس شده بدتر هم هست.
_کدوم رو میخوای پیتر؟ شرط ببندیم یا یه راست برم سر کار خودم؟
معلومه که پیتر حق انتخاب چندانی نداره.
چشماش رو بست و با بغض جواب داد.
_شرط میبندم.تونی لبش رو لیس زد.
_خوبه.
پیتر رو روی زمین ساف کرد و یه راست شلوارش رو کشید پایین...و با دیدن کیر کوچیک پیتر لبخند تمسخر آمیزی زد.پیتر فکر نمیکرد بتونه بیشتر از این حس شرم کنه...و فقط با بسته نگه داشتن چشماش سعی میکرد خودش رو آروم کنه.
به ساعت نگاه کرد.
_از الان شروع میشه.
و شروع کرد به بازی با پیتر.... از تخماش شروع کرد...یکم نوازششون داد و بعد....نیشگون محکمی ازش گرفت که باعث شد پیتر از جاش بپره و پاهاش رو تکون بده.تونی از درد کشیدن پیتر لذت برد و خنده ریزی کرد.
YOU ARE READING
dear mistake
Fanfictionمهم نیست چقدر برنامه زور یه نفر ساده باشه... مهم نیست چقدر نقشه یه مرد بی نقص باشه... هر لحظه ممکنه یه چیزی تمام پیش بینی ها رو به هم بزنه. این داستان شامل خشونت زیاد و البته سکس زیاده.(حالا نه خیلی ولی خب بازم) پایان خوش تضمینی +18 شیپ:استارکر.