_آماده ای؟
می قبل باز کردن در پرسید.پیتر با اضطراب سر تکون داد.
می لبخند زد و در ورودی رو باز کرد.
بعد مدت ها پیتر دوباره فضای باز رو دید....و شک ناگهانی بهش وارد شد.
آروم به بیرون قدم برداشت که._خانم پارکر.
یه مرد تپلی دم یه ماشین سیاه لوکس بهشون اشاره کرد._اوه هپیه پیتر...
و رو به هپی کرد.
_سلام هپی...ممنون که اودی دنبالمون._این سیاست آقای استارکه می...منو همیشه میفرسته سراغ مراجعینش.
_اوه.
می لبخند زد و به پیتر نگاه کرد.تو چهره پیتر از اینکه مجبور نیست بین مردم باشه رضایت بود.
_بریم.
می گفت...
هپی در ماشین رو براشون باز کرد و سوار شدن.***
همین مورد که براشون ماشین فرستاده بود پیتر رو یکم راحت تر کرد....ولی بازم نگران بود...مخصوصا الان که جلوی یه برج به اون عظمت ایستاده بودن.
می دست پیتر رو گرفت.
_نگران نباش پیت...من پیشتم.وارد برج شدن...از لحظه ورود اتفاق خاصی نیفتاد.
سوار آسانسور شدن و مستقیم به آخرین طبقه رفتن.می به هپی یه نگا مشکوک انداخت.
_بیخیال می معلومه که اون صاحب این برجه.
جوری گفت که انگار اصلا مطلب مهمی رو نگفته.قبل از اینکه می بتونه چیزی بگه در آسانسور باز شد.
می دست پیتر رو فشار داد...طوری که انگار از اون نگران تره.یه پنت هوس....نه یه دفتر؟
پیتر خودش و به می نزدیک کرد.می افکار پیتر رو حس کرد.
_هپی....توضیح.هپی پوف کرد.
_می اون مرد کلا یه روزه اومده نیویورک...._یه روانکاو کسی رو به خونش نمیاره.
می یکم صداش رو بلند کرد._درسته هپی یه روانکاو این کار و نمیکنه.
صدای یه مرد از داخل اومد و روی همه به سمتش برگشت.یه مرد قد بلند با موهای مشکی و خوش سیما که با یه شلوار جین و تی شرت AC/DC وایساده بود.
لبخند ساده ای زد.
_قیافه هاتون میکه هپی چیز خاصی نگفته...نه؟_نه... و فکر نکنمم چیزی برای گفتن داشته باشه.
می نگاه بدی به هپی انداخت... طوری که میگفت ازش نا اید شده.مرد آروم خندید.
_خانم پارکر درسته؟ اگه مایلید بیاید داخل تا من توضیح بدم در هر حال هپی هیچوقت طرفدار حرف زدن نبوده... اینو از سر تجربه میگم.
آخرش رو آروم گفت.می به سر تا پای مرد نگاه کرد...و بعد به پیتر.
پیتر دشت به مر یه نگاه بین شک و ترس مینداخت._پیتر؟
پیتر آروم سرش رو تکون داد.
و وارد خونه شدن.
YOU ARE READING
dear mistake
Fanfictionمهم نیست چقدر برنامه زور یه نفر ساده باشه... مهم نیست چقدر نقشه یه مرد بی نقص باشه... هر لحظه ممکنه یه چیزی تمام پیش بینی ها رو به هم بزنه. این داستان شامل خشونت زیاد و البته سکس زیاده.(حالا نه خیلی ولی خب بازم) پایان خوش تضمینی +18 شیپ:استارکر.