_چرا؟
_چرا چی؟ میدونی کلی چرا....
_چرا با من اینکارو میکنی؟
پیت یکم صداش رو بلند کرد._دلایلش زیاده ولی اولیش اینه....
روی میز خم شد.
_میخوام داشته باشمت.پیتر دوباره به مرز گریه رسید.
_ولی تو منو داشتی.....اون نقاب مشاور جواب داده بود.تونی سرش رو تکون داد و به پشتی تکیه.
_نه نه...اون احتمالا جواب میداد، من حتم رو میخوام.
یه قلوپ از نوشیدنیش خورد._الان به نظرت بهتره؟
پیتر دیگه با کراهت به تونی نگاه میکرد._نیست؟
ابروش رو بالا انداخت.
_بیا صادق باشیم پارکر....من میتونستم تا ابد تو رو تو سایه نگه دارم و همه عمر یه احمق فرضت کنم و هیچ کس هیچوقت خبردار نشه._پس چرا نکردی؟
پیت بلند شد و داد زد._چون من تو زندگی واقعیم آدم دیگه ایم.
آروم جواب داد.پیت ساکت موند...هیچ چیزی برای گفتن نداشت.
_اون تفریحم بود پارکر....مثل رفتن به وگاس....
پیتر پشت چشم ریز کرد.
_نمیفهممت._یه هفته وقت داری بفهمی پارکر....
و به بیرون اشاره کرد.
_بعد خودم برت میگردونم به خونه._نمیترسی؟
_جوابش طولانیه.
_و ما کلی وقت داریم.
تونی به جواب پیتر پوزخند زد.
_درسته....کلی وقت.***
خیل خب همه جمع بشین.
سروان استیسی، فیوری، ماریا و می تو یه اتاق جمع شده بودن و قرار بود چیزایی که دستگیرشون شده بود رو چک کنن._چرا فقط مایی؟
می نگران پرسید._چون ما چهار نفر تنها کسایی هستیم که همه چیز رو درمورد پرونده میدونه.
ماریا جواب داد.فیوری جلو اومد.
_از اول شروع میکنیم....به پیتر تو یه دزدی بانک توسط مرد آهنی که اسمش تونیه و شما چیزی به پلیس نگفتید تجاوز میشه....می یکم اوقات تلخ شد ولی فیوری ادامه داد.
_بعد مدتی که هیچ روانپزشک و روانکاوی مشکلشو نتونست حل کنه یه مردی که اتفاقا اسمش تونیه مثل قهرمانا به پیتر بی نهایت کمک میکنه و دو هفته پیش پیتر و تونی به هم ابراز علاقه میکنن....
می سر تکون داد.
_و اون تونی میره ی سفر کاری و اتفاقا همون شبی که پیتر گم میشه بهش خبر میده که تا هفته دیگه که برمیگرده نمیتونه با کسی تماس داشته باشه.... و بعد کمتر از یک ساعت پیتر ناپدید میشه،هیچ اثری هم از اینکه خودش عمدا غیب شده وجود نداره و حالا یکی از اولین مظنونانمون به طور قابل قبولی در دسترس نیست.
رو به می کرد.
_این عادیه خانم پارکر؟می دست روی صورتش کشید.
_نمیفهمم...واقعا نمیفهمم.
YOU ARE READING
dear mistake
Fanfictionمهم نیست چقدر برنامه زور یه نفر ساده باشه... مهم نیست چقدر نقشه یه مرد بی نقص باشه... هر لحظه ممکنه یه چیزی تمام پیش بینی ها رو به هم بزنه. این داستان شامل خشونت زیاد و البته سکس زیاده.(حالا نه خیلی ولی خب بازم) پایان خوش تضمینی +18 شیپ:استارکر.