سریع چشمهاش رو بست تا با خواسته بتا راحتتر مخالفت کنه. با صدای به ظاهر خواب آلودی گفت:
- جونگین به جای پرحرفی چراغها رو خاموش کن.
جونگین نفس عمیقی کشید و به پلکهای بسته کیونگسو خیره شد.
- واقعا جلوتر نیام؟
- نه
پسر زبونش رو دور لبش چرخوند و با اصرار گفت:
- فقط یه وجب سرمو بیارم جلو؟
کیونگسو چشمهاش رو باز کرد و به چشمهای شیطون و لبهای به زور بسته شده جونگین نگاه کرد.
- اینطوری که میای رو بالش من!
- خب صورتهامونو به هم نمیچسبونم.
گارسون با یه چشم غره غلیظ گفت:
- پاهاتو از رو پاهام بردار.
بتا چشمهاش رو تو کاسهاش چرخوند و خودش رو به نشنیدن زد.
- دستت زیر تیشرتم چیکار میکنه جونگین؟
بتا اخمهاش رو توی هم برد و مارموزانه دستشو روی شکم کیونگسو نگه داشت.
- جونگین
پسر خونسردانه هومی گفت و منتظر موند.
- برو روی کاناپه بخواب.
- مگه شرطت این نبود سرمو رو بالشت نذارم؟ منم این کار رو نکردم.
کیونگسو دندونهاش رو به هم سایید و با غیض دستشو به بازوش کوبید.
- بیشعور
بتا همراه با آه بلندی خندید و زیاد طول نکشید که دستش رو دور کمر کیونگسو برد و به راحتی بدن کوچیکش رو جلو کشید.
- اگه من نمیتونم سرمو رو بالشت بذارم، تو میتونی بیای رو بالش من.
کیونگسو کمی تکون خورد و سعی کرد از بین دست و پای قوی پسر بیرون بره اما تلاش و تقلاش بی نتیجه موند.
- داری اذیتم میکنی.
جونگین با لذت صورتشو تو موهای بلند و مشکی کیونگسو فرو برد و از بوی شامپوش نفس کشید.
- به من که خیلی خوش میگذره.
- دارم خفه میشم.
- کمتر وول بخور
کیونگسو نفس نفس زنان آروم گرفت و با بالا رفتن دمای بدنش، دونه های ریز عرق روی پیشونیش نشستن. جونگین دست از اذیت کردنش برداشت و فشار دست و پاش رو دور پسرک کمتر کرد. آروم تو صورت سرخ و گر گرفته کیونگسو فوت کرد و تارهای چسبیده موهاش روی پیشونیش رو کنار زد.
- دیگه باید تو بغل من بخوابی.
کیونگسو با گرفتن فضای بیشتری، آهسته به پشت چرخید و رو کمرش دراز کشید.
YOU ARE READING
"Metanoia" [Complete]
Werewolf•¬کاپل: کایسو | چانبک •¬ژانر: گرگینه ای | ماوراطبیعی | انگست | اسمات •¬خلاصه: همه چیز جمع شده بود توی یه رستوران قدیمی که مشتریای ثابت خودش رو داشت و بیشتر اوقات خلوت بود. یه رستوران که به وسیله افراد عجیبی گردونده میشد که فقط به ظاهر میتونستن کن...