┨Chapter 32├

130 34 27
                                    

سریع چشم‌هاش رو بست تا با خواسته بتا راحت‌تر مخالفت کنه. با صدای به ظاهر خواب آلودی گفت:

- جونگین به جای پرحرفی چراغ‌ها رو خاموش کن.

جونگین نفس عمیقی کشید و به پلک‌های بسته کیونگسو خیره شد.

- واقعا جلوتر نیام؟

- نه

پسر زبونش رو دور لبش چرخوند و با اصرار گفت:

- فقط یه وجب سرمو بیارم جلو؟

کیونگسو چشم‌هاش رو باز کرد و به چشم‌های شیطون و لب‌های به زور بسته شده جونگین نگاه کرد.

- اینطوری که میای رو بالش من!

- خب صورت‌هامونو به هم نمی‌چسبونم.

گارسون با یه چشم‌ غره غلیظ گفت:

- پاهاتو از رو پاهام بردار.

بتا چشم‌هاش رو تو کاسه‌اش چرخوند و خودش رو به نشنیدن زد.

- دستت زیر تیشرتم چیکار میکنه جونگین؟

بتا اخم‌هاش رو توی هم برد و مارموزانه دستشو روی شکم کیونگسو نگه داشت.

- جونگین

پسر خونسردانه هومی گفت و منتظر موند.

- برو روی کاناپه بخواب.

- مگه شرطت این نبود سرمو رو بالشت نذارم؟ منم این کار رو نکردم.

کیونگسو دندون‌هاش رو به هم سایید و با غیض دستشو به بازوش کوبید.

- بیشعور

بتا همراه با آه بلندی خندید و زیاد طول نکشید که دستش رو دور کمر کیونگسو برد و به راحتی بدن کوچیکش رو جلو کشید.

- اگه من نمیتونم سرمو رو بالشت بذارم، تو میتونی بیای رو بالش من.

کیونگسو کمی تکون خورد و سعی کرد از بین دست و پای قوی پسر بیرون بره اما تلاش و تقلاش بی نتیجه موند.

- داری اذیتم میکنی.

جونگین با لذت صورتشو تو موهای بلند و مشکی کیونگسو فرو برد و از بوی شامپوش نفس کشید.

- به من که خیلی خوش میگذره.

- دارم خفه میشم.

- کمتر وول بخور

کیونگسو نفس نفس زنان آروم گرفت و با بالا رفتن دمای بدنش، دونه های ریز عرق روی پیشونیش نشستن. جونگین دست از اذیت کردنش برداشت و فشار دست و پاش رو دور پسرک کمتر کرد. آروم تو صورت سرخ و گر گرفته کیونگسو فوت کرد و تارهای چسبیده موهاش روی پیشونیش رو کنار زد.

- دیگه باید تو بغل من بخوابی.

کیونگسو با گرفتن فضای بیشتری، آهسته به پشت چرخید و رو کمرش دراز کشید.

"Metanoia" [Complete]Where stories live. Discover now