part 18

286 80 0
                                    

Zhan POV

کنارش نشسته بودم و به ظاهر دفتر حساب هایی که بهم داده بود رو بررسی میکردم اما تمام حواسم به دستش که روی میز قرار داشت، بود.

رگ‌های برجسته روی دستش که بین دود سیگار محو شده بود وسوسه‌ام می‌کرد تا دستم رو جلو ببرم و اون لعنتی‌ها رو لمس کنم.

- نگاه کردن به دستم رو تموم کن شیائو ژان.

به سرعت نگاهم رو چرخوندم و به کلمات و اعداد روی دفتر دوختم.
آب دهنم رو به سختی فرو دادم و زیر چشمی نگاهش کردم. هنوز هم داشت به دفتری که جلوش بود نگاه می‌کرد پس چطور...

- من از صدای نفس های تند شده‌ات هم میتونم بفهمم داری به چی فکر میکنی پس تشخیص اون نگاه خیره برام کاری نداره.

چشم‌هام رو با خجالت چند ثانیه بستم و لب پایینم رو داخل دهنم کشیدم.
چرا انقدر تابلو بودم؟
با کشیده شدن دفتر از توو دستم چشم‌هام رو باز کردم.

- اگه کار نمیکنی پس بهش تظاهر هم نکن.

و بالاخره سرش رو بالا آورد و نیم نگاهی به لب‌هام که رو به پایین کج شده بود، کرد.

- من متاسفم! نمیخواستم...

- فردا چندتا مهمون دارم. معلوم نیس برای چی دارن میان و ممکنه تهش حتی به تیراندازی ختم بشه پس ازت میخوام آماده هر چیزی باشی و ازم دور نشی. احتمالا اونا الان فکر میکنن که تو هدف ساده‌تری از منی و خبر اینکه چطور بهت اهمیت میدم همه جا پیچیده. پس بیشتر از من تو هدفشونی. میخوام بهشون بفهمونی که عوض شدی.

سری به نشونه تایید تکون دادم.

- فهمیدم گادفادر.

لبخند کجی زد.

- شنیدن اون کلمه فاکی از بین لب‌های سکسیت وسط سکس...

با تقه ای که به در خورد حرفش رو نصفه رها کرد و نیم‌نگاهی به چهره سرخ من انداخت.

- بیا داخل.

با ورود شوان به اتاق، از فرصت استفاده کردم و از جا بلند شدم و اتاق رو ترک کردم.

𝐓𝐇𝐄 𝐆𝐎𝐃𝐅𝐀𝐓𝐇𝐄𝐑 𝐒𝟏, 𝟐Where stories live. Discover now