《₩ First sight ₩》

7.4K 321 161
                                    

درود!
ایان یا ویکتور میتونید صدام کنید.

قبل شروع بگم این اولین فیکی هست که نوشتم و زمان که شروع کردم شاید نهایت دوتا فیکشن خونده بودم و خب نیاز به زمان داره تا خودش رو نشون بده.

***
فیکشن شامل 3 تیزر میشه که من متاسفانه هرچی تلاش کردم موفق به اپشون اینجا نشدم پس اگر تمایل به دریافتشون داشتین به ایدی تلگرامم [@VIIXXOR] پیام بدین و CHECK MATE رو ارسال کنید تا سریع براتون تیزر ها و آهنگ های پیشنهادی فیک ارسال بشه .

***

امیدوارم لذت ببرید؛شنوای نظر هاتون هستم.

_____________________________

عکسی داخل دستش بود و بین انگشتاش اون رو به بازی گرفته بود ؛ عصبی راه می‌رفت، اخمی روی پیشونیش برای ثانیه ای محو نمیشد.
در نهایت نفس تند و تیزی کشید و هم زمان عکس رو روی میز کوبید و با صدای بمش داد زد :

_چان سوک.. ؟!

چان سوک پشت در ایستاده بود و با صدای تهیونگ سریع داخل اتاق اومد .

_بله قربان؟

تهیونگ دم در تراس اتاقش ایستاد و با دستش به عکس روی میز اشاره زد .

_تک تک اطلاعاتش رو مو به مو برام پیدا میکنی.

_بله قربان .

گفت و سمت میز رفت و عکس رو از روی میز برداشت نگاهی به عکس انداخت و خیلی سریع از اتاق بیرون رفت .

.
.
.
(((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((
چان سوک وارد اتاق کامپیوتر شد، روی صندلی نشست و عکسی که دستش بود رو اسکن کرد و همون موقع دوستش هیون بالای سرش اومد همینطور که به صفحه لبتاب نگاه میکرد متعجب پرسید:

_چیکار میکنی؟

_رئیس دستور داده اطلاعات این یارو رو در بیارم
خیلی عجیبه چون یک آدم خیلی عادیه .

با دستش آروم پشت کمر چان سوک زد و خنده ریزی کرد :

_هییی ، رفیق رئیس خودش پر از رازه که هیچ وقت نمیفهمی سعی نکن از کارش چیزی سر در بیاری نه تنها نمیفهمی دیوونه هم میشی.

_اگه رئیس دنبالش باشه خدا هم کاری از دستش بر نمیاد .

جفتشون تک خنده ای زدن و چان سوک که اطلاعات رو پیدا کرده بود از جاش بلند شد و برگه هارو پرینت گرفت بعدش به هیون نگاهی از گوشه چشم انداخت:

_برم اینارو بدم به رئیس...

هیون کنار دستگاه قهوه ساز درحال ریختن دونه های قهوه توی دستگاه بود و نمیتونست نگاهشو به چان
سوک بده،با صدای آرومی که به زور به گوش می‌رسید گفت :

𝐂𝐇𝐄𝐂𝐊 𝐌𝐀𝐓𝐄Donde viven las historias. Descúbrelo ahora