Part23

67 15 1
                                    


صندلی چرخ دارش رو به سمت چانگسو کشید و همینطور که کاغذ های توی دستش رو بررسی میکرد خطاب بهش گفت:

-عکس های پرونده جونگ کانگ هو رو ضمیمه کردی؟

چانگسو نگاهش رو از برگه ها گرفت و به سمت ارشدش سوق داد.

-بله قربان... دیشب بهتون پیام دادم و گفتم که انجام وظیفه کردم!

تک ابرویی بالا انداخت و موبایلش رو از جیبش خارج کرد تا پیام هاش رو چک کنه.

-اره ندیده بودم... ممنون.

با صدای باز شدن در، نگاه هر دو به طرف ورودی کشیده شد. نامجون درحالی که با کسی تلفنی صحبت میکرد، وارد شد و 3 تا ایس امریکانو ای که برای خودشون خریده بود رو روی میز گذاشت و برای دو مرد دست تکون داد.

-باشه، ممنون میشم اگر اثر انگشت های ثبت شده و هر موردی که پیدا کردید رو هرچه سریع تر برامون بفرستید!

تماسش رو قطع کرد و خطاب به یونگی گفت:

-افسرمین اظهارات مقامات و کارکنان کاخ اماده شده هروقت بخواین میتونین چک کنین.

یونگی سری به نشونه تشکر تکون داد و ایس امریکانو هارو بین خودشون تقسیم کرد، کمی ازش نوشید و بالاخره برای گفتن حرفی که ذهنش رو درگیر کرده بود، لب باز کرد:

-به یک نفر شک کردم...

نامجون درحالی که نوشیدنی خودش رو میخورد و با دست دیگه پرونده ای رو ورق میزد گفت:

-بابت چی سونبه؟

-جک... شک کردم که اون ادم میتونه جک باشه!

نامجون با شنیدن این حرف، به سرفه افتاد و ناخواسته کمی از ایس امریکانو رو روی پرونده مقابلش ریخت، شوکه به افسر مین نگاه کرد.

-اون-اون کی میتونه باشه؟ م-منظورم اینه که خب... چطور فهمیدین؟

یونگی با ابرویی بالا رفته نگاهش رو بین پرونده خیس شده و واکنش غیرعادی نامجون به گردش دراورد و لب زد:

-چرا انقدر تعجب کردی؟! من که نگفتم پیداش کردم... گفتم شک کردم! پرونده رو سریع بردار لطفا تا بقیه برگه ها هم خیس نشده...

نامجون به سرعت و به بهانه خشک کردن برگه ها از اتاق بیرون رفت. یونگی چند ثانیه‌ای مکث کرد و با اخم شکاکی به در بسته خیره موند؛ در نهایت به سمت چانگسو برگشت و زمزمه کرد:

-به جانگ هوسوک شک کردم که جک باشه!

چانگسو که از شدت شوک چشم هاش درشت تر از حالت عادی شده بود، لب هاش مثل ماهی باز و بسته شد اما کلمه ای نتونست حرف بزنه. دستی به لب هاش کشید و با صدای ضعیفی لب زد:

-اما... چرا پیش افسرکیم چیزی نگفتین؟!

-میخواستم بگم... اما نامجون جدیدا مشکوک رفتار میکنه! نمیخوام دوباره از فرد نزدیکم ضربه بخورم.

FLORICIDE | SOPEWhere stories live. Discover now