💦6🔞

4.1K 381 32
                                    

خب بچه ها چون دوسش دارید شرطمو زیر پام له میکنم و پارت بعدی رو میکوبونم تو قلباتون ❤️‍🔥
حمایت کنید ، عشق بدید به این بچه تا منم سریع آپ کنم :)

****
مین یونگی با شنیدن جمله ی جیمین بزاغ دهنش توی گلوش شکست و شروع کرد به سرفه کردن
جیمین حالا علاوه بر نگاه آتیشی میا که هر لحظه امکان داشت هست و نیستش رو بسوزونه باید سنگینی نگاه تمام دختر پسرایی که اونجا بودن رو تحمل میکرد
میا عصبی به سمت جیمین حمله کرد و یقه لباس جیمین رو لای مشتاش گرفت
& کی بهت اجازه داد اسم دوست پسرمو بیاری ها؟ دلت میخواد اون چشاتو از کاسه در بیارم لجنددددد؟
جیمین که ظاهراً از حرص خوردن میا لذت میبرد دوباره نگاه خیره شو به آقای مین که خونسرد به دعواشون نگاه میکرد داد
و با لحن حرص دراری مخاطب به میا گفت
+ آوردن اسم دوست پسرت برام کافی نیست !
باید زیرش باشم و اسمشو فریاد بزنم
مین یونگی بخاطر این حجم از بی پروا بودن جیمین
گوشه لبش بالا رفت
میا با چشمایی که به خون نشسته بود سرش رو تکون داد
& آها .. پس نظرت چیه بجای دوست پسرم فعلا زیر من جیغ بزنی !؟
در کسری از ثانیه روی جیمین پرید و هر دو روی زمین افتادن
دستای ظریفشو با اون ناخونای بلند توی موهای جیمین فرو کرد
مین یونگی خوب میدونست جیمین به خاطر تیزی اون ناخون ها چقدر داره درد می‌کشه چون هر شب میا اون ناخون هارو وسط سکس پشت کمرش میکشید
تمام دختر پسرایی که اونجا بودن با هیجان به دعوای جیمین و میا خیره شده بودن
عده ای دست میزدن و جیمین رو تشویق میکردن
انگار که کشتی کج زنده برگزار شده بود
جیمین همچنان که احساس میکرد موهاش داره از ریشه کنده میشه متقابلاً موهای بلند میا رو توی دستای تپلش گرفت و شروع کرد به کشیدن اون ها
صدای جیغ دختر بلند شد
جیمین دعواهای مثلث عشقی زیادی رو توی دبیرستان دیده بود
و از نظرش واقعا خز بازی به حساب می اومد
اما حالا که به خودش نگاه میکرد دقیقا بخاطر آقای مین داشت اون دختر رو کلاه گیس لازم میکرد
با صدای فریاد بلند مین یونگی هر دو سر جاشون میخکوب شدن
_ تمامش کنیددددد
میا که به خوبی با ساید دارک و عصبی مین یونگی آشنا بود
بیشتر از این دکمه آمپر دوست پسرش رو دست کاری نکرد
و با نگاهی وحشی از روی جیمین بلند شد
مین یونگی بی توجه به میا که ریشه موهاش رو می‌مالید
به جیمین نزدیک شد و دستشو به سمتش دراز کرد
_ بلند شو
میا حرکات مین یونگی رو زیر نظر داشت
باید به همه ثابت میکرد که این آدم خشک و جذاب
فقط و فقط برای خودشه
پس به سمت مین یونگی رفت و خیلی یهویی شروع کرد به بوسیدنش
مین یونگی عصبی دختر رو هول داد و باعث شد میا روی زمین بیفته و از درد ناله کنه
موهایی که توی صورتش ریخته شده بود رو بالا زد
انگشت تهدیدشو سمت میا گرفت و با صدایی که به فریاد بی شباهت نبود گفت
_ صد بار بهت گفته بودم توی محل کار حق نداری بهم نزدیک بشی ، چرا حالیت نمیشههه؟
میا که از لحن و تن صدای مین یونگی بغض کرده بود از جاش بلند شد و رو به روی مین یونگی ایستاد
& بهت نزدیک نشم که امثال این بیبی فاکر اطرافت پرسه بزنن!؟
من برات چیم یونگی؟
شوگا در حالی که قلنج گردنش رو می‌شکست جواب داد
_ همه الان میدونن که تو دوست دخترمی.. اما اگه الان بشه یه دقیقه دیگه و هنوز رو به روم باشی دیگه اکسمی
میا انقد عصبی بود که روی خودش کنترلی نداشت
پس سیلی ای توی صورت مین یونگی زد
و به سمت در خروجی رفت
برخورد ناخون های تیز میا به صورت مین یونگی خراشی ایجاد کرده بود که خون کم کم خودش رو از لا به لای اون خراش نشون میداد
مین یونگی دستی به صورتش کشید و به بیرون رفت
جیمین نمیدونست چرا الان باید خودش رو سرزنش کنه !؟
اصلا چرا باید عذاب وجدان داشته باشه ؟
درسته .. جیمین خودش رو مقصر زخم صورت آقای مین میدونست ...
پس از جاش بلند شد و به سمت در خروجی رفت تا از آقای مین معذرت خواهی کنه
.
.
.
آقای مین توی حیاط مشغول سیگار کشیدن بود و محکم از سیگارش کام می‌گرفت
چند قدمی بهش نزدیک شد
جیمین از سیگار متنفر بود اما حالا روی سیگار کشیدن یه نفر کراش زده بود

جیمین ناخوداگاه به سیگاری که روی لب های آقای مین می‌نشست حسادت کرد و زیر لب گفت + سیگارت بشم ازم کام بگیری مین یونگی که کاملا صداشو شنیده بود تک خنده ای کرد ته سیگار شو روی زمین انداخت و با کفشش خاموشش کرد و با صدای بمش که هوش از سر جیمین میپروند ...

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

جیمین ناخوداگاه به سیگاری که روی لب های آقای مین می‌نشست حسادت کرد و زیر لب گفت
+ سیگارت بشم ازم کام بگیری
مین یونگی که کاملا صداشو شنیده بود تک خنده ای کرد
ته سیگار شو روی زمین انداخت و با کفشش خاموشش کرد
و با صدای بمش که هوش از سر جیمین میپروند گفت
_ حتی بعد از اینکه زیر پام‌ لهش کردم
بازم میخوای سیگارم باشی ؟
جیمین با فکر اینکه آقای مین حرفش رو شنیده روح از تنش خارج شد و با دست پاچگی گفت
+ ن..نه داشتم میگفتـ...
مین یونگی شونه جیمین رو گرفت و به دیوار حیاط کوبید
جیمین از درد صورتش تو هم جمع شد
+ آه
کی گفته یه واژه نمیتونه یه ادمو به زانو در بیاره ؟
مین یونگی با ناله ی کوتاه جیمین از پا در اومده بود
سرشو توی گردن جیمین فرو کرد و ریه هاش رو از بوی بدن
پسر کوچیکتر پر کرد
جیمین از این همه نزدیکی در حال دیوونه شدن بود
برخورد نفسای گرم آقای مین به گردنش تمام سرمای غربت رو از تنش دور میکرد
مین یونگی زبونشو روی شاهرگ گردن جیمین کشید و لب هاشو با لاله ی گوش پسر میزون کرد
_ حاضرم سیگارمو با لبات طاق بزنم

****
حمایت 🫠❤️‍🔥
تنها چیزی که برام خیلی ارزشمند و بهم روحیه میده
ووت و کامنتای شماست 🫠
چون اگر حمایتی نباشه انگیزه ای هم برای نوشتن من نیست :)
پس منتظر حمایتاتون هستم

🔞Mind🔞[Yoonmin]Where stories live. Discover now