💦49🔞

2K 271 291
                                    

بعد از ظهر ، از هتل خارج شدن و به ساحل جزیره رفتن تا خوش بگذرونن

یونگی مدام به جیمین تکست میداد و جیمین تمام مدت که توی ساحل بود  ، با لبخند دندون نمایی تا کمر توی گوشی فرو رفته بود

یونگی مدام به جیمین تکست میداد و جیمین تمام مدت که توی ساحل بود  ، با لبخند دندون نمایی تا کمر توی گوشی فرو رفته بود

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

تهیونگ ضربه ای پس کلش زد و با عصبانیت گفت
÷داری چه غلطی می‌کنی ؟ بیا عکس بگیریم

جیمین سریعا صفحه گوشیشو از تهیونگ قایم کرد و دستپاچه جواب داد
+ باش بریم

تهیونگ در طول مسیر نیشخندی زد و سری تکون داد
÷ چقدم قشنگ لاس میزنه !

جیمین با تعجب به تهیونگ خیره شد و پرسید
+ کی ؟

تهیونگ با دستش ضربه ای به شونه جیمین زد
÷جناب مین یونگی رو میگم

جیمین با شنیدن اسم یونگی رنگش پرید
+ توَهم زدی ؟

تهیونگ خندید و با اعتماد به نفس جواب داد
÷ چشمای من خیلی تیزه ، وقتی داشتی چت میکردی ، پشت سرت بودم پیاماتونو خوندم ...

جیمین که دیگه از فضولی تهیونگ ، آمپر چسبونده بود به دنبالش افتاد و ساحل از صدای فریاد جیمین و کمک خواستن تهیونگ پر شد

جین با دیدن درگیری پسراش ، با صدای بلندی تهدید وار گفت
~ کم آبروریزی کنید وگرنه مجبور میشم جلوی این همه آدم کتکتون بزنم

تهیونگ و جیمین به محض هشداری که جین بهشون داد ، هر کدوم به سمتی رفتن تا توی سفر مجبور نشن از جین کتک بخورن

درسته که دیگه بچه نبودن اما هنوزم کتک خوردن از جین ، جزئی از کابوسای شبانه شون بود ...

چون میدونستن زمانی که جین از کوره در بره هر دو شون رو وسط ساحل بجای ماهی اتیشی ، روی آتیش کباب میکنه

جین هنوزم جدی با اخم ریزی که بین ابروهاش بود
به جیمین و تهیونگ ، زل زده بود

نامجون دستشو دور کمر جین انداخت و آروم نوازشش کرد
^^ عشقم ولشون کن ! اونا هنوز بچه ان

🔞Mind🔞[Yoonmin]Where stories live. Discover now