انگار تمام اعضای بدنش فلج شده بود و نمیتونست حتی از جاش تکون بخوره
یونگی که کاملا متوجه نگاه خیره و بهت زده جیمین شده بود ، دست آزادش رو زیر تیشرت جیمین برد و روی قلبش قرار داد
با صدای بمی کنار گوش جیمین زمزمه کرد
_ چرا انقد تند میزنه؟ بخاطر منه مگه نه ؟جیمین که از تماس دست یونگی روی پوست گر گرفتش حسابی دست و پاشو گم کرده بود ، بلاخره به خودش اومد
دست یونگی رو پس زد و ازش فاصله گرفت
با عصبانیتی که توی صداش بود گفت
+ تو کی باشی که قلبم بخواد بخاطرت تند بزنه ! الکی رویا بافی نکن آقای مینیونگی لیوان رو روی کابینت گذاشت و به جیمین نزدیک شد
جیمین ناخودآگاه عقب عقب رفت و به دیوار آشپزخونه چسبید
یونگی یکی از دستاشو کنار سر جیمین رو دیوار گذاشت و با دست دیگش چونه شو بین انگشتاش گرفت
_ جیمینا یه بار دیگه " آقای مین " صدام بزن تا بهت نشون بدم فریاد زدن اسم کوچیکم وقتی که زیرمی چه حسی داره !جیمین بی هیچ جوابی همچنان با ترس به چشمای تیره یونگی خیره بود
یونگی نیشخندی زد و برای آروم کردن جیمین گفت
_ نترس پسر کوچولو ! فعلا کاری باهات ندارمجیمین که بلاخره جرعت پیدا کرده بود تمام جسارتشو به خرج داد و یونگی رو به عقب هول داد
+ بکش کنار ، بچه اینجاستدوباره به سمت سینک ظرفشویی رفت و شروع کرد به شستن میوه های باقی مونده
یونگی با شیطنت بهش نزدیک شد و با صدای آرومی گفت
_ یعنی اگه بچه اینجا نبود ، حاضر بودی باهام بخوابی ؟جیمین که دیگه از بی شرمی یونگی به سطوح اومده بود از بین فک منقبض شده اش ، غرید
+ گمشو بیرون از آشپزخونه ، عوضی هیزبعد از تذکری که به یونگی داد دوباره سرگرم کارش شد
یونگی لبخند خبیثی زد و دستش رو بلند کرد و اسپنک محکمی به باسن جیمین زد سپس با لیوان آبی که برای یونا پر کرده بود از آشپزخونه بیرون رفت
جیمین فوشی زیر لب نثار یونگی کرد و دستش رو از درد روی باسنش کشید
+ اخخ.. وحشی ، بعدا برات دارمصدای خنده های یونگی از توی پذیرایی می اومد که به جیمین میخندید
بعد از شستن میوه ها ، اونا رو توی ظرف چید و به سمت پذیرایی رفت
YOU ARE READING
🔞Mind🔞[Yoonmin]
Fanfictionجیمین پسری یتیم و دبیرستانی که از سر تفریح برای دیدن فیلم پورن 🔞 وارد یه سایت معروف میشه ... چی میشه اگر بخاطر دخل و خرج زندگیش تصمیم بگیره پورن استار بشه و به اون سایت معروف ایمیل بزنه ؟ +18🔞 Kink🔞 Smut🔞 کاپل اصلی : یونمین نویسنده : دنیا