🔞Mind🔞[Yoonmin]

💦19🔞

2 هفته گذشته بود و بی‌خبری از جیمین کلافش کرده بود
روی کاناپه خودش رو پرت کرد و
کنترل تلویزیون رو توی دستش گرفت
بی توجه به محتوای شبکه ها ، کانالارو بالا و پایین میکرد
تهیونگ از یه طرف تمام فکرش درگیر جیمین بود و از طرفی صدای نامجون و جین که توی آشپزخونه با هم دعوا گرفته بودن روی نِروِش می‌رفت

~ یاااااا بهت گفتم کدو خورشتی بخر اینا که خیارههههه!

^^ عزیزم چیکار کنم خب کدو خورشتی و خیار شبیه همه

جین عصبی پلاستیک خیار هارو به سمت نامجون پرت کرد

~ پس امروز بجای خورشت کدو باید خورشت خیار بخورییییی ...

نامجون جین رو از پشت بغل کرد
^^ عزیزم معذرت میخوام
جین چشم غره ای به نامجون رفت و از بغلش بیرون اومد
~ اون ملاقه رو بده به من

نامجون به قاشق روی جزیره چنگ زد و به سمت جین گرفت
جین عصبی فریاد زد

~ این قاشقههههه ، ملاقه رو بده ..

نامجون همچنان به دنبال ملاقه میگشت

~ نامجون اون چشمای کورتو باز کن ملاقه رو برام بیاررررررر

تهیونگ عصبی چنگی به موهاش زد
چی میشد اگه نامجین هنوزم توی سفر کاپلی شون بودن
قطعا خونه آرامش بیشتری داشت
چشماشو توی حدقه چرخوند و با فشار دادن کنترل کانال رو عوض کرد که با دیدن جونگ کوک توی شبکه live Korea سریعا به سمت تلویزیون رفت و نزدیک تلویزیون نشست

با صدای دعوای نامجین دندوناشو روی هم سایید و با حرص ولوم تلویزیون رو افزایش داد تا بتونه صدای جونگ کوک رو واضح بشنوه
جونگ کوک با ژست خاصی روی صندلی نشسته بود و مجری برنامه مشغول مصاحبه کردن از اون بود

₱ جونگ کوک تو واقعا توی ایونت کلوین کلاین می‌درخشیدی ، راز جذابیتت چیه پسر ؟

تهیونگ با یادآوری ایونت کلوین کلاین محکم روی رون پاش کوبید انقدر این چند وقت درگیر جیمین شده بود که حتی ایونت کلوین کلاین رو فراموش کرده بود

مجری با جملش باعث شد جونگ کوک اون لبخند خرگوشیشو به تماشاگرا نشون بده و با زبونش پیرسینگ لبش رو به بازی گرفت

# خب راستش من همیشه جذابم