💦16 🔞

2.5K 217 91
                                    

همین چند دقیقه پیش پارت جدید رو آپلود کردم
اما چون خیلی کوتاه بود عذاب وجدان گرفتم 🤣
پس تصمیم گرفتم پارت رو طولانی تر کنم
و اینکه ووت و کامنت فراموش نشه 🌙
حتما ووت بدید ، چون ووت هاتون کیفیت داستان رو تعیین می‌کنه ...

Love u ⚡❤️

*******

مرد از ترس حتی یک اینچ از جاش تکون نمی‌خورد
چون فشار اون تیکه تیز شیشه
هر لحظه بیشتر توی گردنش حس میشد
یونگی کنار گوش مرد خم شد و تیزی شیشه رو بیشتر توی گردنش فروکرد که باعث شد مرد گرمای خون رو روی گردن خودش حس کنه
🔺غلط کردم تورو خدا ولم ک...
یونگی اجازه نداد تا مرد ترسیده جملش رو کامل کنه و با زانوش به کمر مرد ضربه ای محکم زد
تمام آدمایی که توی گی بار بودن با عجله
گی بار رو تخلیه میکردن
شاید به این خاطر بود که دلشون نمی‌خواست
به حال و روز اون مرد بیفتن
جیمین با دیدن رد خون روی گردن مرد ، ترس رو
کنار گذاشت و به سمت یونگی رفت
+ ولش کن تقصیر من بود !
یونگی نگاهی تمسخر آمیز به سرتا پای جیمین انداخت
و با لحن ترسناکی گفت
_ گیریم بخاطر تو ولش کردم .. ولی بعدش کی میخواد برای نجات دادن خودت از زیر دستام پا درمیونی کنه ؟
تهیونگ که صبرش از عجیب بودن یونگی لبریز شده بود
به سمت جیمین حرکت کرد
پسر رو پشت خودش فرستاد و
برای دفاع از جیمین خودش رو سد راه یونگی کرد
÷ هیونگ چه مرگت شده ؟ دست از سر جیمین بردار ..
یونگی عصبی خندید
_ بهت نگفته که چه رابطه ای با من داره ؟
تهیونگ در حالی که گیج شده بود سرش رو تکون داد
÷ خودت گفتی فقط دوستته
یونگی روی گردن مرد خم شد و
شروع کرد به حرکت دادن لبه تیز شیشه روی گردن مرد
مرد از تمام وجود فریاد میزد
جیمین میخواست به سمت یونگی بره و
متوقفش کنه که تهیونگ جلوشو گرفت
÷ دور بمون جیمی
یونگی با لبخند به شاهکاری که
روی گردن مرد به وجود آورده بود خیره شد
موهای مرد رو کشید و مجبورش کرد بلند شه‌
با لگدی به مرد اون رو جلوی پای جیمین پرت کرد
جیمین با ناباوری به گردن خونی مرد خیره شد
که جمله‌ی don't touch  ( لمس نکن ) روی
گردن‌ مرد به وسیله تیزی شیشه حک شده بود
جیمین ناگهان شروع به سکسکه کردن ، کرد
این بار سکسکه کردن جیمین به خاطر مستی نبود بلکه بخاطر وحشتی بود که یونگی توی رگاش تزریق کرده بود
یونگی در حالی که به چشمای ترسیده جیمین خیره شده بود پاشنه کفشش رو روی قفسه سینه مرد فشار داد
که مرد فریاد بلندی زد
مخاطب به مرد زیر پاش گفت
_ از این به بعد هر موقع بخوای دستای کثیفتو به کسی بزنی مطمعنم با دیدن گردنت منصرف میشی !
درسته که یونگی این جمله رو به مرد گفته بود اما جیمین احساس میکرد مخاطب اصلی جمله یونگی خودش بوده
چون یونگی تمام مدت که داشت حرف میزد
به چشمای جیمین خیره شده بود
مرد از درد توی خودش می‌پیچید اما این برای یونگی مهم نبود پس پای دیگه اش رو روی بدن مرد گذاشت و از روش رد شد
رو به روی تهیونگ ایستاد و چونه پسر رو توی دستش گرفت
_ حیف که به جین و نامجون وصلی وگرنه همین جا چالت میکردم ! دفعه بعدی نمیخام اطراف جیمین ببینمت ...
تهیونگ با عصبانیت دست یونگی رو پس زد
÷ جیمین برای تو چیه که به خودت اجازه میدی براش تعیین تکلیف کنی ؟
یونگی نیشخندی زد
_ اون زیر خوابمه !
تهیونگ با دلخوری به سمت جیمین برگشت
÷ جیمی چرا بهم نگفته بودی ؟
جیمین با خجالت سرش رو پایین انداخت و لبش رو گاز گرفت
یونگی کلافه از تهیونگی که سد راهش شده بود
اون رو به کنار هول داد که باعث شد
تهیونگ تعادلش رو از دست بده و بیفته

🔞Mind🔞[Yoonmin]Where stories live. Discover now