💦7🔞

4.1K 322 58
                                    

_ حاضرم سیگارمو با لبات طاق بزنم و بعد از گفتن این جمله با نیخشندی از جیمین فاصله گرفت انگشتش رو نوازش وار روی لب های قلوه ایه جیمین کشید

¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.

_ حاضرم سیگارمو با لبات طاق بزنم
و بعد از گفتن این جمله با نیخشندی از جیمین فاصله گرفت
انگشتش رو نوازش وار روی لب های قلوه ایه جیمین کشید ...
عطش بوسیدن لب های پسر کوچک تر نگاهش رو میخکوب اون دو تیکه گوشت دلفریب کرده بود
نمیتونست اون لبای ممنوعه رو به دندون بکشه لبای ممنوعه ای که بوسیدنشون خیانت به میا بود
اما جوری به اون لب ها خیره شده بود که انگار با چشماش در حال بوسیدن و مزه کردن این میوه ممنوعه بود
مین یونگی خبر نداشت که با حرکت انگشتش روی لبای جیمین چقدر پسر کوچک تر رو بی طاقت کرده بود
جیمین در حالی که نگاهش در چشمای خمار یونگی تلاقی کرده بود با صدایی که بزور شنیده میشد گفت
+ دیگه نمیتونم
و دستاشو پشت گردن مین یونگی قفل کرد و لباشو روی لبای تلخ مین یونگی گذاشت ، لب هایی که طعم تلخ سیگار رو داشتن اما تنها دغدغه جیمین چشیدن طعم تلخ لبایی بود که حریصانه اونارو مزه میکرد
چند ثانیه بعد لب های خیس شون که ترکیبی از طعم تلخ سیگار و بالم لب توت فرنگی بود ، با صدا از هم جدا شد
یونگی زبونی روی لبای خیسش کشید
_ تحریک کردن من پلن خوبی نبود جیمین شی
به محض تموم شدن جملش پسر کوچیک تر رو به دیوار چسبوند و دوباره به لب های ورم کرده جیمین حمله کرد و با ولع شروع به بوسیدن کرد
صدای بوسه هاشون حیاط رو پر کرده بود
جیمین توی دلش از مسیح در خواست میکرد که زمان رو متوقف کنه تا بتونه تا ابد لب های تلخ این مرد رو ببوسه
مین یونگی هر لحظه بیشتر سفت شدن عضوش رو حس میکرد و میدونست اگر بیشتر از این ادامه بده ، پسر کوچک تر باید درد طاقت فرسایی رو تحمل کنه و اینکه دلش نمی‌خواست به میا خیانت کنه !
پس سریعا از جیمین فاصله گرفت و پیراهنش رو پایین تر کشید تا عضو بلند شدش رو پنهان کنه دلش نمی‌خواست کارآموزا و کارکنایی که اونجا بودن بهش برچسب پدوفیل بزنن
جیمین کلافه دستی توی موهاش کشید و گفت
+ داری میری ؟
مین یونگی به چشمای ملتمس پسر خیره شد و با تیکه گفت
_ قرار بود فقط لباتو با سیگارم طاق بزنی نه چیز دیگه !
جیمین تا بحال هزاران هزار فیلم پورن دیده بود
اما هیچ وقت تا به امروز
انقدر نیاز جنسی بهش فشار نیورده بود
مهم نبود آقای مین کی بود ! یا حتی چقدر باهم فاصله سنی داشتن ..‌
تنها چیزی الان میخواست این بود که حداقلش با انگشتای این مرد به فاک بره!
پس با نگاهی به عضو برجسته مین یونگی که از پشت شلوار انقدر خودنمایی میکرد گفت
+ اون بلند شده و من دوست دارم برات بخوابونمش
مین یونگی نیخشندی زد
_ فکر نکنم بتونی هندلش کنی .. در ضمن من دوست دختر دارم اون می‌تونه خیلی خوب انجامش بده
جیمین در حالی که با لبای آویزون به دور شدن مین یونگی خیره شده بود
فوشی نثار میا کرد و تا زمانی که به سالن عمارت برسه هزاران بار دوست دختر مین یونگی رو توی ذهنش سلاخی کرده بود
به محض ورودش به عمارت با دوربینی که روی پایه وصل شده بود مواجه شد ...
دوربین برای چی بود ؟
مردی که از لحاظ سنی افتاده تر از مین یونگی بود مقابل دختر پسرهایی که کاملا برهنه دو به دو کنار هم قرار گرفته بودن ، ایستاده بود
√خب .. این اولین اودیشن از سکس شما محسوب میشه ، پس دخترا بچ ترین ورژن خودتون و پسرا وحشی ترین ورژن تون رو توی این دوربین ثبت کنید !
یکی از دخترا پرسید
: خب بعدش چی میشه ؟
√‌بعدش بستگی به رییس این کمپانی داره که آیا آقای مین اکسپت کنه یا ریجکت ...
جیمین با شنیدن این جمله ترس تموم وجودش رو فرا گرفت
نباید اینجا رو از دست میداد .. نباید نزدیک بودن به یونگی رو از دست میداد ..
پس شروع کرد به باز کردن دکمه های پیرهنش که با صدای فیلم بردار ، باز کردن دکمه های پیرهنش رو متوقف کرد
√‌پیرهنتو در نیار ، تو اجازه نداری اودیشن بدی
جیمین با شنیدن این حرف ضربان قلبش شدت گرفت از استرس دستاش شروع به لرزیدن کرد و با صدایی که دقیقا مثل دستاش می‌لرزید پرسید
+ چرا من نمیتونم اودیشن بدم ؟
مرد پوزخندی به جیمین زد
√‌دستور از بالا اومده .. میتونی بشینی تا کار بچه ها تموم بشه
جیمین دیگه چیزی نپرسید و فقط بدن گر گرفته شو به دیوار سرد سالن تکیه داد ...
با خودش فکر میکرد ( نکنه چون بوسیدتش میخاد ردش کنه ؟ یعنی باید دوباره برمیگشت به اون یتیم خونه خراب شده ؟ نه نه ... حاضر بود کنار خیابون بخوابه اما دیگه هیچ وقت به اون یتیم خونه لعنتی بر نگرده )

🔞Mind🔞[Yoonmin]Donde viven las historias. Descúbrelo ahora