💦38🔞

1.9K 209 126
                                    

با صدای گوشیش سریعا آلارم رو خاموش کرد تا یونا بیدار نشه

ساعت 8 صبح بود باید هر چی سریع تر اماده میشد و به اداره پلیس می‌رفت تا بازپرس پرونده یونگی رو ملاقات کنه

از روی تخت بلند شد و پتو رو روی یونا کشید ، موهای پریشونش‌ رو از توی صورتش کنار زد و بوسه ای روی پیشونیش گذاشت

حتی وقت نداشت به خونه برگرده تا استایلش رو با استایل رسمی تعویض کنه و اینکه مسلماً کت و شلوار نامجون‌ و جین هم توی تنش می‌رقصید

پس بیخیال این ماجرا شد و به سمت لباس هایی که دیشب پوشیده بود رفت ، که روی چوب رختی آویزون شده بودن

بعد از تعویض لباساش پاورچین پاورچین به سمت اتاق خواب نامجین رفت ، اونا احتمالا هنوز خواب بودن چون روزای چهار شنبه دیر تر به شرکت میرفتن

آهسته دستگیره در اتاقشون رو پایین کشید و در رو آروم‌ آروم باز کرد تا صدای جیر جیر در بیدار شون نکنه

اولین قدمش رو که توی اتاق گذاشت با دیدن صحنه مقابلش جلوی دهنش رو گرفت تا صدای خنده اش بلند نشه

اولین بار بود نامجون و جین رو توی این وضعیت میدید

جین ، نامجون رو بغل کرده بود و پاهای لختش رو روی پای نامجون انداخته بود و نامجون در حالی که دستش روی رون پای برهنه ی‌ جین بود خوابش برده بود

جین ، نامجون رو بغل کرده بود و پاهای لختش رو روی پای نامجون انداخته بود و نامجون در حالی که دستش روی رون پای برهنه ی‌ جین بود خوابش برده بود

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

قدمای ارومش رو تند کرد و به سمت میز رفت و از روی میز ادکلن جین رو برداشت

اگر جین میفهمید از ادکلن مورد علاقش به خودش زده مطمعنن خون به پا میکرد
چون اون ادکلن رو ولنتاین نامجون براش خریده بود

جیمین با خیال راحت ادکلن رو روی لباسش اسپری میکرد البته بهتره بگم قصد داشت باهاش دوش بگیره

ناگهان دماغ جین توی خواب چین برداشت و با بو کشیدن رایحه ادکلنش چشماش باز شد
~ ا..ادکلنم

🔞Mind🔞[Yoonmin]Where stories live. Discover now