چانبک - کایسو
از دید بکهیون
این روز ها زیاد پیش میاد که به اون شب فکر کنم. هر وقت صدای موتور به گوشم میرسه و هر وقت پسر قد بلندی رو تو لباس موتور سواری قرمز و سفید میبینم.
نمیدونم چی باعث شد بذارم برادرم لِی منو قانع کنه اون شب باهاش برم سر پیست تمرین شون... هوفـ خودم رو که نمی تونم گول بزنم. اگه بخوام رو راست باشم دلیلش این بود که خودم چندین ماه بود داشتم التماسش می کردم که منم با خودش ببره و اون شب بعد از کلی بهونه، اون بالاخره قبول کرد!
درسته که سال آخری بودم اما هنوزم مدرسه ای بودم و لی به این سادگیا کوتاه نمی اومد شبی که فرداش مدرسه دارم من رو با خودش ببره اما بالاخره تونستم قانعش کنم!
حالا از این مسائل بی اهمیت بگذریم. این که من چطور پام به پیست موتور سواری Monster باز شد مهم نیست... اون شب چیزی که مهمه بود، این بود که من 2 ماهی میشد که یواشکی و بی خبر از لِی وسط هفته ها که اون سر کار یا دانشگاه بود موتورش رو برداشته بودم و حسابی برای خودم تمرین کرده بودم.
واسه یه همچنین روزی. چیزی که می خواستم این بود که به لی نشون بدم داداش کوچیکه ش بکهیون دیگه بزرگ شده... چیزی که نمی خواستم این بود که ...
.
.
وقتی لی و من وارد کلابِ جلوی ورودی پیست موتور سواری شدیم دل تو دلم نبود. همه خیلی باحال بنظر می رسیدن و حرفی جز موتور، سرعت، رقابت و برنده شدن تو کل محوطه شنیده نمیشد.
وارد بخش VIP شدیم که مخصوص موتور سوارهای ویژه ی پیست بود و لی من رو به دوستاش کریس، سوهو و تائو معرفی کرد که تقریبا همه شون رو از روی عکس هاشون یا وقت هایی که می اومدن دنبال لی می شناختم.
همه خیلی باحال و جدی و در عین حال مهربون بودن و راحت با من گرم گرفتن تا حس غریبی نکنم. به سفارش کریس همه چایی حبابی خوردیم و یکم حرف زدیم تا اینکه هوا رو به تاریکی گذاشت و آروم آروم شلوغ شدن کلاب می تونستم حدس بزنم که وقت موتور سواریه.
داشتم به زمان عملی کردن نقشه ام نزدیک می شدم... و این باعث میشد قلبم حسابی تند بزنه!
و وقتی همراه برادرم و هم تیمی هاش وارد محوطه ی پیست شدیم و من با گرفتن یه نفس عمیق بالاخره شروع کردم:" گه گه! بذار منم یکم سوار بشم و دور بزنم."
لی مسلما اولش اصلا موافق نبود و این من رو متعجب نکرد اما وقتی یکم خودم بیشتر مظلوم کردم تائو به دادم رسید:" لی گه بذار تا پیست خلوته یه دور بزنه."
لی سعی کرد مخالفت کنه:" نه! بکهیون فقط یکی دو بار زیر نظر خودم پشت موتور نشسته! اگه بزنه به جایی یا زخمی بشه چی؟ اون فقط 17 سالشه! نه، من نمیتونم چنین ریسکیـ..."
YOU ARE READING
Kpop OneShot BoyxBoy
General Fictionوانشات های کاپل های پسر کیپاپ وانشاتی که از کی پاپ نوشتم. مطالب مثبت 18 دارد.