Cigarettes After Murder 1

1.9K 80 35
                                    

نوشته شده برای پیجک

BTSIR7_FF


این داستان دارای مطالب خشونت آمیز، توصیف قتل و... خواهد بود. با در نظر گرفتن این هشدار؛ مطلب رو به انتخاب خودتون ادامه بدید.

1

از پنجره ی باز توی خونه خزید. فضا بنظر زیادی ساکت می رسید اما با ورودش صدای آب گوشش رو پر کرد. بنظر می رسید فرد مورد نظرش درحال دوش گرفتن باشه. نگاه دیگه ای به صفحه ی گوشی انداخت. عکسضمیمه از یه دختر 27 -28 ساله، موهای قرمزِ حالت دار.

قد متوسط. قربانی ای که همین دوساعت پیش از Deep Web انتخاب کرده بود. هزینه ی مناسبی برای کشتنش گذاشته شده بود که با توجه به زحمت کمی که داشت، برای یه حرفه ای مثل Mono قیمت مناسبی بنظر می رسید.


. بخشی از فضای شبکه ی جهانی که برای کاربرهای عادی قابل دسترسی نیست. اول توسط دولت ها اختراع شده بود تا اطلاعات مهم با سرعت و در فضایی مخفی تبادل بشن اما به مرور تبدیل به فضای خطرناکی برای ترویج انواع جرم و جنایت های غیر قابل ردیابی اعم از قتل، هک، دزدی اطلاعات تجارت انسان، تجاوز، قاچاق و قتل شد... و جایی برای به اشتراک گذاری اطلاعاتی که توی شبکه ی عمومی اینترنت، به عنوان مطالب نامناسب حذف میشن. مثل قتل های فجیع، تجاوزهای غیر انسانی و ... این بخش کوچکی از تعریف و کاربرد Dark web بود.



این اسم مستعاری بود که نامجون باهاش شناخته میشد. قاتل درجه یکی که امضای ویژه ای روی قربانی هاش باقی می ذاشت (خرد کردن سرها شون با چوب بیسبال) و به همین دلیل کمتر پیش می اومد کسی جرات کنه الکی استخدامش کنه یا بخواد سرش رو کلاه بذاره. این یکی حتی اونقدر محتاط بود که نصف پول رو هم پیش پرداخت کرده بود.

نامجون نیشخندی زد و بعد از تَر کردن لب هاش به سمت حمام به راه افتاد. فرد زیردوش درحال زمزمه ی یه ملودی آشنا بود اما نامجون توجهی نکرد. اگه به اندازه ی کافی دقیق و چابک عمل می کرد، می تونست دختر رو توی پرده ی پلاستیکی حمام بپیچه و صداش رو به حداقل برسونه. احتمالا اونقدری شوکه میشد که نتونه خیلی حرکت کنه و نامجون می تونست موونی رو به کار بگیره.

موونی بعد از RM چوبی که درست وسط رکورد 12 تا قربانی شکسته بود، اسم چوب بیسبال مورد علاقه ش بود. رکورد این یکی به 10 تا رسیده بود و اگه امشب خوب پیش می رفت شاید تا آخر هفته می تونست 12 تا رو رد کنه.

در حمام نیمه باز بود که ثابت می کرد دختر تنها زندگی میکنه. نگاهی انداخت. پرده ی پلاستیکی حموم هاله ای از بدنش رو بازتاب می کرد. قدش کمی از تخمینش بلند تر بنظر می رسید اما کمر باریکش مثل ساعت شنی خوش حالت بود.

Kpop OneShot BoyxBoyWhere stories live. Discover now