Doublethe trouble - kim Twins
جوونی همونطور که گردن جین رو میبوسید شروع کرد:" خب سوکجین بهت گفته بودم اگه امشب باهام بیای خونه برات یه سوپزایر دارم نه؟"
جین بی نفس و در حالی که سعی می کرد پیرهن چهارخونه ی پسر رو به روش و از تنش در بیاره تایید کرد:" نکنه وسایل بازی آماده کردی؟ من حتی اسمت رو هم نمیدونم... "
" برای همین وقتی جوونی تو کلاب ازت خواست باهاش بیای خونه به همین راحتی قبول کردی؟" صدای عمیقی از جلوی در گفت و توجه جین رو به خودش جلب کرد. صدا عمیق بود اما شباهت زیادی به صدای جوونی داشت.
پسر از توی سایه ها بیرون اومد:" من نامجونم. برادر دوقلوی اون مارشملویی که 10 دقیقه س سعی داره یه مارک رو گردنت بذاره." و نفس جین با دیدنش حبس شد.
دو نفر کاملا شبیه بهم بودن. همون موهای روشن، پیرهن یکسان حتی همون چال گونه با این تفاوت که هرچی جوونی بغلی و دوست داشتنی بود، از سمت نامجون بوی خطر به مشام سوکجین می رسید.
جین تلاش کرد بنشینه:" جوونی؟ قضیه چیه؟" و کمی از میزان جذابیت نامجون معذب شد. چون حالا بدنش نمی اومد اجازه بده این یکی گردنش رو مارک کنه...
جوونی توضیح داد:" برادر من یه جراحه و وقت نداره شب ها بیاد کلاب برای همین من میام اونجا و پسرای خوشگلی که نامجون ممکنه ازشون خوشش بیاد رو براش دعوت میکنم اینجا."
نامجون آروم موهای جوونی رو بهم ریخت:" اون بهترین سلیقه رو داره." و بعد نگاه منجمد کننده ش رو روی جین چرخوند. پسر موهای پرکلاغی داشت و با بافت سفید و پنبه ای که پوشیده بود شبیه بره ای شده بود که برای گرگ ها آماده شده.
" خب چی میگی سوکجین شی..." جلو تر اومد و به سمت جین خم شد.
جین همیشه می دونست چطور به چنین چیزهایی جواب بده. گر نمی خواست رد می کرد و اگر می خواست با اعتماد به نفس تایید می کرد اما این پسر شبیه بقیه نبود.
پس فقط سرخ شد و درحالی که سعی می کرد تو چشم های نامجون زل نزنه تایید کرد:" مشکلی ندارم..."
با این حرف جونی از روی تخت بلند شد که بره و نامجون تو موهای سوکجین چنگ زد:" ازت لذت خواهم برد بیبی." و در حالی که زانوش رو بین دو پای جین می ذاشت تا از هم بازشون کنه لب های خوش رنگ سوکجین رو لیسید... اما متوجه شد نگاه جین روی چشم های خودش نیست. نگاه جین رو تعقیب کرد:" صبر کن ببینم... تو..." بعد نیشخند زد:" جوونی برگرد اینجا."
بعد چونه ی سوکجین رو بین انگشت هاش گرفت:" تو به من گفتی باهام میخوابی اما نگاهت جای دیگه ای بود. بهم بگو بیبی، میخوای وقتی دارم درونت ضربه میزنم عضو جوونی دهنت رو مشغول کنه؟" و شروع به بوسیدن خط فک سوکجین کرد.
YOU ARE READING
Kpop OneShot BoyxBoy
General Fictionوانشات های کاپل های پسر کیپاپ وانشاتی که از کی پاپ نوشتم. مطالب مثبت 18 دارد.