Kpop OneShot BoyxBoy

White Kitsune 1

تهگی با یونگی باتم؟ میشه گفت خودمم اوایل دوست نداشتم اما نمیدونم چرا دوست دارم!! امیدوارم دوست داشته باشید. یه توضیح کوچولو، تو دنیای تخیلات، موجوداتی که دورگه ی انسان و گربه سانان و ... هستن، معمولا خیل قوی ان و امیال و کشش هاشون هم بیشتره. فیک کاملا اسماته پس اگه دوست ندارید نخونید. ♥چون یونگی اینجا یه نیمه روباه جوونه و بقیه همه ازش بزرگ تر هستن. یکی از دلایل انتخاب یونگی فوق سفید بودن بدنش، و دلیل انتخاب تهیونگ علاقه ش به عکاسیه که اینجا لازمه.

اگه بخاطر تعصبات کاپلی داستانی رو نمی خونید، چیزهای زیادی رو تو زندگی از دست میدید.

روباه سفید

داستان از دید سوم شخص

" از کجا پیداش کردی؟!" نامجون با هیجان پرسید و ادامه داد:" اون یه کیتسونه سفیده!!!! اونم یه پسر!! که اصلا نهایت کمیابه! دوست دارم وقتی به روباه تغییر شکل میده بینمش! "

*. کیتسونه: نیمه روباه- نیمه انسان.

هوسوک نیشخندی زد:" پیشینه ش برای ژاپنه که نشون میده کاملا اصیله... اما زبون ما رو هم خوب بلده. یه خوبی دیگه ش هم اینه که خودش با پای خودش اومد برای کار. هیچ اجباری در کار نبوده..."

نامجون با یه حالت رویایی گفت:" هوبی از ظاهرش معلومه که از اوناس که سکس رو بیشتر از هوا دوست داره..."

هوسوک دست هاش رو به حالت گارد بالا برد:" اوی! بِکِش عقب. هنوز آموزش ندیده..."

نامجون تلاش کرد:" خب من داوطلبانــ..."

هوسوک شونه ای بالا انداخت:" مگه خودم ناتوانی جنسی دارم که آموزشش رو بدم به تو؟"

" آخه هوبی اونا خیلی نایابن. بیا و این یک بار خسیس بازی در نیار. سر اون پاپی ام نذاشتی من شریک بشم آخرم نفهمیدم کی خریدش قبل از اینکه بفهمم چی شده غیبش زد!"

هوسوک شونه ای بالا انداخت:" جیمین رو میگی؟ غیبش نزد. الان توی خونه ام به تخت بسته شده، با یه دیلدو توی بدن تنگش که واسه آخر شب که بر می گردم خونه آماده باشه توسط من به فاک بره..."

نامجون دیگه داشت زیادی حسودیش میشد:" آشغال حشری!! درسته تو 80 درصد سهام شرکت رو داری، مسئول اصلی بخش فروش هستی و کارگردان اصلی بهترین فیلم های پورن این شرکت هستنی ولی قرار نیست هر چی مورد خوبه خودت بُر بزنی! اینجوری دو روزه ورشکست می شیم!"

هوبی در حال تماشای روباه کوچولوی خواب آلود گفت:" نگران نباش. این یکی مشتری دست به نقد داره. گفته خوشش نمیاد زیاد با کیتسونه ش ور بریم. فقط یکم آمادگی اولیه. برای همینم نمیتونیم دوتایی بریم سر وقتش!"

نامجون نق زد:" پس بذار من برم!!"

" مشتریش حتی براش اسم هم انتخاب کرده. یارو کلا زیادی حساس بود برای همینم توی قرار داد ذکر کرده آموزش دهنده ش حتما باید من باشم. آخه نکات مخصوصی که میخواد روباه خونگیش یادبگیره فقط به من گفته."