تو پروفایلم کلی داستان از اکسو گذاشتم! بخونید!!!
از دید شیومین
یک سال بعد
در حال قدم زدن به سمت اتاقش نمی تونستم باور کنم من رو برای این کار انتخاب کردن. آخرین فوتوشوت چن تو کمپانی ما قبل از رفتنش از این شرکت.
انگار داشتم دقیقا بعد از یک سال می دیدمش... و حالا اون داشت از این کمپانی می رفت. یکم شبیه این بود که کسی رو دوست داری بعد از مدت ها بالاخره درحال قرار گذاشتن با کسی نباشه... این باعث میشد حس کنی شانسی برای بودن باهاش داری اما با هر بار فکر بهش یادت می اومد اون تا چه حد دست نیافتنیه.
اتفاقات زیادی توی این مدت برای چنی چنی افتاده بود و من، جزئی از این اتفاقات نبودم.
بعد از یکبار بار خوابیدن باهاش جلوی چشم خریدار سابق چنی چنی، رئیس چان که فهمیده بود من و چنی چنی توجه خاصی به همدیگه داریم تقریبا طوری برنامه هامون رو چیده بود که حتی توی کمپانی هم نتونیم همدیگه رو ببینیم.
من عکاس رسمی کمپانی شدم و اون، بعد از یکی دو تا ویدئو کوتاه پورن تو وبسایت کمپانی برای مشتاق موندن بیننده ها برای مدتی به عنوان مدل فروش وسایل بازی در اتاق خواب برای کمپانی مشغول عکس برداری شد.
همه چیز خیلی عالی پیش می رفت و من نمی تونستم زیاد اون رو ببینم اما زمانی که برای تست یکی از وسایل بازی جدید، فیلمی پخش شد که نشون می داد با طولانی شدن زمان عکس برداری؛ چن مجبور شده بود زمان نسبتا طولانی رو تحریک شده منتظر اتمام فوتوشوت بمونه، موجی از اعتراضات علیه شرکت بلند شد.
توی عکس که برای نشون دادن روش کار کرد وسیله چن می بایست تحریک شده روی دستگاه می نشست تا نشون داده بشه خطوط ماساژ روی دستگاه چطور باعث تحریک میشن ... چن بنظر کاملا بی رمق و نیازمند به لمس می رسید و همین باعث شد رئیس چان مجبور بشه برای توقف موج اعتراضات، چن رو از بخش فروش بیرون بکشه و به بخش ضبط برگردونه اما بنظر می رسید که معترضین قصد رها کردن این مطلب رو نداشتن.
برای همین 4 ماه پیش رئیس چان رسما اعلام کرد که چن به عنوان یه روباه خونگی به یه خونه ی گرم و دوست داشتنی سپرده میشه و اون خونه برای امنیت چن و اهالیش به کسی اعلام نمیشه.
YOU ARE READING
Kpop OneShot BoyxBoy
General Fictionوانشات های کاپل های پسر کیپاپ وانشاتی که از کی پاپ نوشتم. مطالب مثبت 18 دارد.