Starry Dream
از دید سوم شخص
جونگ کوک، مدیر برنامه های جین با دیدن عکس ها تایید کرد:" خوبه جین... عکس ها عالی شدن! البته سوپر استار من همیشه عالیه."
جین نیشخند زد:" معلومه! تلاشی هم نکنم همینم!" اون خواننده ای بود که با اینکه تازه دبیو کرده بود اما بخاطر چهره ی زیباش و صدای فوق العاده ش خیلی زود تبدیل به یه سوپر استار شده بود. علاوه بر این؛ جین پسر یه خانواده ی تاجر های موفق بود و این هم کم براش دردسر نداشت.
جونگ کوک که خوب جین رو می شناخت تیکه انداخت:" حتی اگه تهیونگ هم اطرافت باشه میتونی همینطوری با اعتماد به نفس بمونی و مثل دفعه ی قبل که بیرون رفته بودیم سرخ نشی؟؟"
جین با بلند کردن پرونده ی عکس ها تهدید کرد که می خواد جونگ کوک رو بزنه تا ساکتش کنه... و بعد وارد افکار عمیقش شد.
این خواننده ی معروف زندگی پر حاشیه ای داشت و برای همین هم بیشتر ملاقات هاش با مدیر برنامه هاش توی خونه انجام می شد. جین مدت ها توی آمریکا فعالیت کرده بود اما جدیدا به اصرار پدرش به کره برگشته بود.
فکر می کرد قراره یه زنگی ساکت و راحت رو تجربه کنه اما اونجا بود که اشتباه کرده بود. با ورودش، با پسر عموی ناتنی، خوشتیپ و جدیش تهیونگ رو به رو شده بود. کسی که ظاهرا بخاطر نبود جین و گشتنش توی عالم موسیقی به جای تجارت قرار بود به زودی به عنوان جانشین کمپانی معرفی بشه.
برگشتن جین توی چنین موقعیتی خانواده شون رو به مرکز اخبار تبدیل کرده بود و درگیری های جین، از زمانی شروع شده بود که توی همین دو ماه از برگشتنش، روی پسر عموی جدیش کراش پیدا کرده بود.
کراشی که این اواخر پا از کراش فراتر گذاشته بود و جین متاسفانه یا خوشبختانه توی مستی، وسط کلاب به تهیونگ اعتراف کرده بود... و از بعد زا اون، تمام تلاشش رو می کرد که به هیچوجه باهاش رو به رو نشه.
با دیدن محو شدن جین توی افکارش جونگ کوک نیشخند زد:" حالت خوبه یا داری رویای عاشقانه میبینی؟؟"
جین این بار واقعی و محکم با پرونده توی سر جونگ کوک کوبید:" آره ازش خوشم میاد اما فقط همین!!! من از سر مستی یه چیزی بگم... تو باید باور کنی؟؟ این سری که مست بودی یونگی رو جلوت می نشونم ببینم تا آخر شب هزر و یکجور اعتراف عاشقانه بهش میکنی یا نه!!"
جونگ کوک البته زیرک تر از این بود که بذاره سرخی گونه هاش نشونه ای از درست بودن حرف های جین بهش بدن چون از نظر جین، یونگی که طراح مد اختصاصی جین بود و جونگ کوک دو تا دشمن قسم خورده بودن که تو کارهای هم موش می دوندن.
پس فقط گفت:" خوبه حتما تلاش کن. حالا تا آفتاب شدید نشده واسه ورزش صبحگاهیت شروع کن. منم برم ببینم کارهای آلبوم سولوی جدیدت تو چه مرحله ایه. این گربه ی موذی یونگی تمام کارهام مختل کرده. می دونست اعصاب تنبلی هاش رو ندارم اما آخر هم طرح های لباس رو دیر رسوند منم عصبانی شدم پاره شون کردم، حالا باید جواب استایلیست جدیدتم بدم که چرا طرح های لباس رو پاره کردم. مثل اینکه از Dior تاییدیه داشتن. اما به گرد شدن چشم های یونگی بخاطر دیر تحویل دادن شون می ارزید."
YOU ARE READING
Kpop OneShot BoyxBoy
General Fictionوانشات های کاپل های پسر کیپاپ وانشاتی که از کی پاپ نوشتم. مطالب مثبت 18 دارد.