part 65

2.3K 402 192
                                    

Jhope:

بنظرتون یه جونگ کوک عصبانی ترسناک تره یا یه جه این عصبانی؟

در مورد اول بنظرم بهتره از تهیونگ راجع بهش سوال کنید و اما مورد دوم...

جه این عصبانی... خب یکم بیش از اندازه کیوته!

*نباید اونجا این مسئله رو مطرح می کردم... ببخشید.

^ببخشید؟ اصلا چیزی واسه بخشیدن گذاشتی؟ یکی از رمانتیک ترین لحظه ای که زوجا توی زندگیشون دارن همین درخواست ازدواج بود اونوقت تو.... جلوی اون مغز فندقیا!

*راستش میخواستم جلوی همه مردم شهر اعتراف کنم اما همچین فرصتی حالا حالا پیش نمی اومد...

^ من دارم چی میگم تو چی میگی؟ دارم میگم اون پسرای احمق که از شانس گوه، مهم ترین آدمای زندگیمن فقط ریدن به تمام تصورایی که از درخواست ازدواجت داشتم!

*یعنی تو... منتظرش بودی؟

^ خیلی وقت پیش! دوسال پیش با خودم فکر میکردم یه روز هوسوک جلوم زانو میزنه و با یه حلقه ی خوشگل بهم درخواست میده... راستی حلقه رو چکار کردی؟

توی جیبم دنبال حلقه ی بدون جلد گشتم و بلاخره تونستم پیداش کنم.

*هوففف ایناهاش. فکر کردم ایندفعه واقعا گمش کردم!

^ فاک هوسوک! فاک! حلقه به این قشنگی حتی تو جلدم نذاشتیش!

*خب راستش اینقدر واسه همه چیز هول بودم که یادم رفت به اون مرده بگم بزارش توی جلد!


خیلی سریع از توی دستم حلقه رو کش رفت.

^مثل همیشه سلیقه ی هوسوکی بهترینه! فقط یه چیزی... این چرا یدونه ست؟ ما دو نفریم سوک!

*از اونجایی که اصلا فکر نمی کردم پیشنهادمو قبول کنی... خب راستش اون یکیش تو خونه ست...

سری به نشونه ی تاسف تکون داد و گفت: وقتی هنوز باور نکردی من چی میتونم بگم؟ میخوای جواب منفی بدم همه ی نقشه هاشون خراب بشه؟

*نه... منظورم اینه که دیگه نامرد نباش! تو که خب مخالف نبودی حداقل!

^ با این شیوه ی ازدواج آنچنانم موافق نیستم! بنظرم یه زوج قبل از ازدواج حداق یک سال باید باهم باشن هوسوک! بقیه ی زوجا رو بببین... تهیونگ و جونگ کوک حداقل چند ماه توی اون دوره ی آموزشی با هم بودن... یونگی و جیمین دوساله که با هم زندگی میکنن وهمه میدونن که سوکجین و نامجون برخلاف اون چیزی که نشون میدن چقدر خوب باهم کنار میان!

*ما چی؟ ما خوب باهم کنار نمیایم؟

^همه چیز تغییر کرده هوسوک! من بهت صدمه زدم... نه من و نه تو اون آدمای قبلی نیستیم!

*میتونم بپرسم دقیقا چه کوفتی بینمون تغییر کرده؟ ما هنوزم همونی بودیم که هستیم هد...

^ اشتباه نکن سوک! من دیگه مثل قبل نیستم! از درون پوسیدم! ازدرون پودر شدم! مثل کاکتوسی که از بیرون ظاهرشو حفظ کرده و از درون پوک شده.

*فکر میکنی همه ی این آدما شبیه دو سال پیش موندن؟ جونگ کوک و یا تهیونگ؟ جین و نامجون و یا حتی یونگی و جیمین؟ همه تغییر کردیم! همه مون از هم فرو می‌پاشیم اگه کنار هم نباشیم. اگه با تمام ضعفمون به هم تکیه نکنیم همه مون با هم از بین میریم. جه این به من اعتماد کن... به من تکیه کن!

wall breakerDonde viven las historias. Descúbrelo ahora