سرنوشتن این پارت انگشتام شکست دیگه
یعنی اگه برای تک تک جمله هاش کامنت نذارین جدا یه بلای سرتون میارم نوشتنش نزیدک به چهارساعت و یازده دیقه طول کشید خدام به خداتونه کامنت کم بذارین خودموحلق آویز می کنم تا آخر عمر تو خماری داستان بمونید
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
یونجی تکیه شو از چهارچوب در گرفت و با صدای بلندی عضو جدید گروهشونو مورد خطاب قرار داد
یونجی_ جی هوپ ؟ بیا بیرون یه دیقه
پسری که زیر ماشین زرد رنگ روی تخته متحرک دراز کشیده بود و ظاهرا مشغول بررسی سیستم نیتروژن رسانی بود با هول کوچیکی از زیر ماشین بیرون اومد
هوپ _ چیزی شده ؟
یونجی شونه ای بالا انداخت
یونجی_ گشنت نیست ؟ جونگین از خرید برگشته نیکلاسم اومده پاشو بریم غذا بخوریم
پسر قد بلند لبخند گرمی زد
هوپ _ ممنون یونجی الان میام
دستمال حوله ای رو از روی کاپوت برداشت و مشغول پاک کردن انگشتای روغنیش شد
هوپ_ باید یه فکری برای شیلنگای متصل به موتور بکنیم
یونجی_ شلنگا مشکلی دارن ؟
جی هوپ لباس کارش رو از تنش بیرون کشید و با تیشرت سیاه و شلوار جینش جلوی یونجی ایستاد
هوپ _ الان که چکشون کردم فهمیدم جنسشون پلاستیک فشرده شدس این خوب نیست ممکنه بخاطر گرمای بالا تایرا و رینگا ذوب بشن و دقیقا اگه نشت پیدا کنن و تو اون دکمه خوشگل قرمز کنار دنده رو فشار بدی بوممممممم خودتو و ماشینت و مسابقه ای که توشی به فاک می رین
یونجی سری تکون داد
یونجی _ کپسولارم چک کردی ؟ آخرین بار که خودم چکشون کردم فهمیدم کپسول کمکی اکسیژن فورد جی تی نسبت ورودیش با نیتروژن تنظیم نیست
پسر خوش خنده مشغول شستن دستاش با فرچه و شوینده خاص شد
هوپ _ چیز خطری نیست نگرانش نباش بعد غذا پیچ تنظیمشو چک می کنم فقط به جونگین یادآوری کن که سوارش نشه
همونطور که کنار همدیگه از پله های گاراژ بالا می رفتن مشغول بحثشون شدن
پشت میز نشستن و منتظر ورود با شکوه جونگین و نیکلاس به همراه بشقابای غذا شدن
با ورود جونگین اونم همراه اسپرایت و برگر های داغ جی هوپ جیغ ذوق زده ای کشید
هوپ _ از کجا می دونستین من عاشق این ترکیب سمیم ؟
نیکلاس روی شونش کوبید
نیکلاس _ محض رضای فاک تو تمام طول روز راجب عشق یک طرفت به اسپرایت و همبرگر حرف می زنی پسره دورگه
BẠN ĐANG ĐỌC
Crime
Fanfictionگاهی خالق و مخلوق داستانی متفاوت خواهند داشت جنایت می تواند یک قداست باشد حقیقت یک مفهوم تحریف شده بیش نبود به مانند مذاهب و خالق مخلوقش را ستایش کرد