یک ثانیه !
یک لحضه تا پیروزی !
بووووووووووممممممممم
هوار جمعیت بالا رفت و لحضه بعد هوراکان مشکی رنگ با رگه های قرمز دور دخترک ایستاده دم خط پایان حلقه دونات می زد
( حلقه دونات اون حالتیه که یک نفر می ایسته و یه ماشین دورش می چرخه احتمالا توی فیلم سریع و خشن , فست اند فیوری دیدینش )
هوراکان متوقف شد و پسر قد بلند ازش خارج شد
جلوی یونجی ایستاد و برای این که صورتش هم تراز صورت دخترک باشه کمی به سمت پایین خم شد
جی هوپ _ بگو که ازش لذت بردی مادام مین !
دختر خنده بلندی کرد و با دست به شونه پسر ضربه زد
یونجی_ کم تر با من لاس بزن موسیو جی هوپ
جی هوپ هم متقابلا بلند خندید
جی هوپ _ من به همین پیشرفت لقبیم از صورت اسبی به موسیو جی هوپ راضیم !
یونجی سری به نشونه تاسف تکون داد
یونجی_ واقعا که دیوونه ای پسره دورگه
جی هوپ تعظیم بلند بالایی کرد و دستش رو جلوی یونجی دراز کرد
جی هوپ _ به این دیوونه افتخوار همراهی می دید مادام ؟
قبل از این که یونجی حرفی بزنه جونگین با پا ضربه ای به بوت پسر زد و همزمان با خنده هم تشر زد
جونگین _ کم با خواهر رئیس لاس بزن مرتیکه می خواییم بریم برا تحویل میای؟
جی هوپ کمی پشتش رو ماساژ داد و نغ نغ کرد
جی هوپ _ آخه به تو چه با کی لاس می زنم پسره عصا قورت داده
نیکلاس که به تازگی به جمعشون پیوسته بود با لحن پر شور و خندونی گفت
نیکلاس _ این بدبخت هنوز آقای اوه ندیده که به جونگین میگه عصا قورت داده ؟
دخترک چرخی به چشماش داد
یونجی_ سهون ترسناک نیست نیکلاس این دفعه دهم .. حالا می شه بیخیال بشین ؟
سه پسر دیگه سری تکون دادن و همراه هم دیگه به سمت اتاقک تحویل راه افتادن
لبخند هر چهارتا بشدت عمیق بود
کی بود که از برنده شدن 28 هزار دلار اونم یه شبه خوشحال نباشه ؟
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
* سفید یا سیاه ؟
پسر نگاه گذرایی به صحفه شطرنج رو به روش انداخت
_ سفید !
یونگی نوچ نوچی کرد و برای خودش مقداری واین ریخت
ŞİMDİ OKUDUĞUN
Crime
Hayran Kurguگاهی خالق و مخلوق داستانی متفاوت خواهند داشت جنایت می تواند یک قداست باشد حقیقت یک مفهوم تحریف شده بیش نبود به مانند مذاهب و خالق مخلوقش را ستایش کرد