سانشاین مونشاین

1.5K 220 265
                                    

توی تمام مسیر هیچ مکالمه ای بجز پرسیدن مسیر پیش نیومد و حالا که توی آسانسور ایستاده بودن یونگی همچنان با کنکاش به اطرافش نگاه می کرد 

توی یکی از محله های متوسط شهر توی مجتمع امنی بودن و جی هوپ بیخیالانه دستاشو توی جیبش فرو کرده بود 

توی طبقه 18 پیاده شدن و به سمت در سفید رنگ واحد آخر راه رو قدم برداشتن 

انتظار داشت جی هوپ آدرس گاراژ خودشونو بهش بده یا حداقل یه خونه توی کوچه پس کوچه های کثیف پایین شهر 

بیخیال هیچ درگر مستقلی به همچین چیزی نمی رسید نه حداقل اینقدر زود 

با صدای جیهوپ که صداش می کرد به خودش اومد و قدمی به داخل خونه برداشت 

خوب انتظار یه خونه بهم ریخته و عجیب غریبو داشت اما اون تم کلاسیبک و تمیز ؟ بیخیال جیهوپ وسواسی بود ؟ 

یونگی_ خیلی تمیز زندگی می کنی 

جیهوپ همونطور که پالتوش رو از تنش بیرون می کشید تک خنده ای کرد 

جیهوپ _ انتظار چیو داشتی ؟ 

یونگی شونه ای بالا انداخت و همونطور که کتش رو کنار خودش روی مبل می ذاشت بلاخره نشست 

یونگی _ نمی دونم شاید یه خونه ای که توش بمب منفجر شده و حداقل سه تا سگ شیتزو توش می پلکن با کلی پوستر از خواننده های دهه 1991 روی دیوار ؟ 

جیهوپ تک خنده ناباوری زد و به سمت کت یونگی خم شد تا برش داره 

جیهوپ _ دیوونه شدی؟ سگ؟ اونم برای منی که مدام این ور اون ور می رم ؟ بیخیال مستر ما ژاپنیا خیلی وسواسیم 

یونگی ابرویی بالا انداخت و دست هاشو تو هم حلقه کرد 

یونگی_ نمی دونستم یه رگت ژاپنیه 

پسر برنزه جا خورده سعی کرد سوتی بزرگی که داده رو بپوشونه 

جیهوپ _ مدت زیادی رو توی ژاپن زندگی کردم یه جورایی دیگه ژاپنی حساب می شم 

به شوخی بی مزه خودش خندید و به سمت سرویس بهداشتی پا تند کرد تا جعبه کمک های اولیه رو برداره 

یونگی از جاش بلند شد و کمی توی خونه چرخ زد 

می تونست مقام ها و جایزه های متعدد رقص و ژیمناستیکو ببینه که گاهی روی دیوار یا گاهی روی لبه پنجره چیده شده بودن 

جیهوپ روی مبل نشست و جعبه رو باز کرد 

جیهوپ _ مستر بیا اینجا 

یونگی همونطورکه به سمتش می رفت غرید 

یونگی_ موسیو اینقدر دستور نده 

کنار پسر جاگیر شد و اجازه داد پنبه الکلی به صورتش نزدیک بشه 

یونگی_ رقصیدن دوس داری؟ 

CrimeDonde viven las historias. Descúbrelo ahora