لاین

1.8K 232 250
                                    



یونجی کمی با خودش فکر کرد 

آیا آشنا کردن این دونفر باهم کار درستی بود ؟  

وقتی به این شک و تردید افتاد که توی دیدار چند روز پیششون  یونگی خیلی خونسرد برتا مشکی رنگش رو روی میز گذاشت و جی هوپپ رو تهدید کرد که شلیک کردن یه گلوله توی مغزش اصلا کار سختی براش نیست در حالی که جی هوپ متقابلا سویچ هوراکانش رو روی میز گذاشته بود و وقتی یونگی با سردر گمی بهش نگاه کرده بود با لبخند خونسردی توضیح داد که چطور برنامه داره قبل از این که یونگی انگشتش به ماشه برتا برسه میزو برگردونه و سوار هوراکانش بشه تا بتونه فرار کنه 

غیر انتظار ترین ری اکشن خنده بلند یونگی بود که باعث شد دخترک از شدت تعجب به سرفه بیوفته 

محض رضای فاک اون الان باید هوسوک خونی رو جلوش میدید نه هردو رو در حال قهقه زدن 

شاید این یه داستان جدید و غیر منتظره بود که یونجی مسببش شده بود 

البته که در تمام افکارش به این مسئله فکر می کرد که چقدر این دونفر می تونن مکمل هم باشن اما هرگز فکرشم نمی کرد چنین چیزی کمی حالت فیزیکی به خودش بگیره 

و حالا که به دستوریونگی برای یک مذاکره به ایتالیا اومده بودن درک نمی کرد که چرا یونگی خودش اصرار داره توی درگ شرکت کنه 

اونم در جاده ای که به خطرناک بودن معروفه 

استلویو پس جاده خاص و خطرناکی در ایتالیا  ارتفاع 2756.916 متری که از سطح دریا داره باعث می شه مرتفع ترین مسیر در شرق آلپ محسوب بشه اما محض رضای مسیح هم که شده این تنها مشکل کوفتی نبود 

پیچ های تیز و متعددش باعث میشن این یه جاده مرگبار بشه 

دختر دست از جوییدن ناخونش برداشت و به سمت یونگی پا تند کرد 

یونجی_ یونگیاااا 

پسر همونطور که دست کش های چرمش رو می پوشید هومی گفت 

یونجی_ بذار یکی دیگه مسابقه بده  بذار جی هوپ مسابقه بده مطمئنم برنده می شه باشه ؟ 

یونگی نگاه کلافه ای بهش انداخت 

یونگی_  یونجی یا تمومش کن یا برو هتل تا برگردم 

یونجی دلخور نگاهی به چهره مصمم پسر انداخت 

یونجی_ من فقط نگرانم 

یونگی_ مثل همیشه بهم اعتماد کن از پسش برمیام 

یونجی _ اما تو چند ساله که مسابقه ندادی  معولا هم که تهیونگ جات مسابقه می داد 

یونگی_ نگران نباش مراقبم حالا هم بیا اینجا ببینمت 

دخترو به سمت خودش کشید و بعد از یه بغل محکم به سمت جونگین قدم برداشت 

جونگین _ مسیرو چک کردم 

CrimeWhere stories live. Discover now