شروع فلش بک******
د. ا. د بابک
انقدر دویده بودم که نای نفس کشیدن نداشتم اما با دیدن او لبخندی روی لب هایم شکل گرفت به سمت او رفتم و گفتم:
سلام!
او هم که انگار متوجه من شده بود ارام گفت:
سلام اتفاقی افتاده؟؟!
میخواستم بگویم نه که چهره ی پر از خشم اشکان را دیدم که همچون شیری که دنبال طعمه اش میگشت دنبال من بود. تند تند و بدون وقفه گفتم:
خوب نه! یعنی اره ببین میشه بعدا توضیح بدم الان میشه فقط با من بیای!
مردد سر تکان داد و از جایش بلند شد که همان لحظه چشم های تیز اشکان مرا دیدم و به سمتمان امد زود پشت ساره قایم شدم که اشکان نزدیک شد و گفت:
خجالت بکش بابک بیا اینور خودت میدونی نمیگذرم ازت !
مثل همیشه که اشکان وسط دعوا ها خیلی جدی بود و من خودم را کنترل میکردم تا نخندم ، نگاه اشکان بین من و ساره چرخید و بعد لبخندی زد و سر تاسف تکان دادم و گفت:
بمونه برای بعدا!
با چشم هایم از این لطفش که ابروی مرا نبرد قدردانی کردم و با دست ساره را به طرف حیاط دانشگاه راهنمایی کردم که ساره کنجکاوانه پرسید:
اون کی بود چکارت داشت؟!
لبخند عمیقی روی لب هایم خانه کرد و گفتم:
اون داداش بزرگتره منه اشکان! من این...من این...
کمی مکث کردم و سرم را چرخاندم و گفتم:
من این ترم رو به خاطر سر به هوایی افتادم حالا اشکان ازین عصبی بود!
ریز و متین خندید و گفت:
مگه بچه ای ؟! پیش میاد دیگه!
اری پیش می امد وقتی که تمام فکر و ذکرت میشد وجود یک ادم پیش می امد. اما در جوابش گفتم:
وقتی که به سختی کسی رو بزرگ کنی و از خودت بگذری تا اون راحت باشه ریز ترین مسائل در مورد اون تو رو ناراحت و عصبی میکنه!اشکان خودش چند سال درس نخوند تا کار کنه و من رو بفرسته دانشگاه بعد خودش هم که خیالش از بابت من راحت شد اومد دانشگاه.
ممنون خانم مقدسی لذت بردم با اجازه !سر خوش از اینکه چند دقیقه ای با او هم صحبت شده بودم به سمت در خروجی رفتم که یقه ام از پشت کشیده شد و کسی نبود جز اشکان!
******
پایان فلش بک
د. ا. د ساره
__دانشگاه بودم مثل همیشه پیش بچه های اکیپ نشسته بودم میگفتیم و میخندیدیم که یهو یه پسر خیلی خوشتیپ و جذاب به سمتم اومد نفس نفس میزد انگار که مسافت طولانی رو دویده بود اون منو میشناخت اما من تا حالا اونو ندیده بود همونطور نفس نفس زنان گفت:

YOU ARE READING
شروعی دوباره
Romance_من تو رو میخوام با تموم وجودم پس هیچوقت تنهام نذار! +تا حالا نیمی از وجودت روجایی جا گذاشتی؟! _نه! +پس بدون منم نمیتونم بدون تو جایی برم!!! 📌وضعیت : در حال پارت گذاری....