آیناز گروهی در واتساپ تشکیل داده بود و پزشکان و بعضی از پرستار های بیمارستان را اد کرده بود همه مشغول حرف زدن در گروه بودند هیچ گاه اهل صفحات مجازی نبودم ، اما راه نجاتی بود که امشب را به خوشی به پایان برسانم!
سلامی تایپ کردم و آن را در گروه سِند کردم که بلافاصله آیناز و یکی دیگر از بچه های گروه که شماره اش را ذخیره نکرده بودم پاسخ دادند.
جواب آیناز را گرم و صمیمی دادم که اون نیز در جواب چند استیکر گل و بوسه برای من ارسال کرد به پروفایل آن شخص غریبه نگاهی انداختم، باز هم مجد بود انگار به این مرد فرمان داده بودند هر جا که من هستم حضور پیدا کند!
خیلی رسمی در جواب او هم نوشتم:__ حالتون خوبه دکتر مجد!
مجد نیز بلافاصله جوابم را داد و گفت:
__ به خوبی شما منم خوبم ، شما خوبید؟!
استیکر گلی برای مجد فرستادم از اینکه از اول از گروه خارج نشده بودم پشیمان شدم در همین افکار بودم که آیناز پیامی در گروه گذاشت و گفت:
__چه دل و قلوه ای بهم میدید خسته نشدید از بس که رسمی حرف میزنید اون یاشاره توام ساره سخت نگیرید!!😐😂
از این همه بیخیالی آیناز عصبانی شدم ، مگر میشد یک دختر با کسی که هنوز دو روز نیست با او آشنا شده است اینقدر گرم بگیرد. اینترنتم را خاموش کردم و از گوشی بیرون آمدم دیگر تحمل این جمع را نیز نداشتم همیشه از آدم های الکی خوش نفرت داشتم ! با ببخشیدی خواستم جمع را ترک کنم که صدای زنگ در به گوش رسید با تعجب اول به کتایون بعد شهرام نگاه کردم که انها هم متعجب به من خیره شدند که لعیا گفت:
الهی دورش بگردم پسرمه !!
با خشم و غضب به لعیا نگاه کردم آخر این چه وقته مهمانی رفتن بود خودش هم اضافه بود حالا پسرش هم اضافه شد!!
به سمت در رفتم و در را باز کردم فرزاد و فرامرز همانند دوقلو ها میمانند البته با فاصله ی سنی سه سال!!
فرزاد نفس زنان گفت:ببخشید که دیر رسیدم واقعا ساعت از دستم در رفت!!
معلوم نبود که تا این وقته شب در کدام پارتی و مراسم شبانه حضور پیدا کرده است که الان به اینحا رسیده بود ، هنوز اخم هایم درهم بودند که لعیا امد و گفت:
چی دارید بهم میگید شیطونا بذارید از راه برسید بعد!!
و با عشوه دستش را بر روی دهانش گذاشت و خندید من و فرزاد با تعجب به همدیگر نگاه کردیم اما لعیا اصلا برایش مهم نبود و دوباره به سالن نشیمن رفت من هم به فرزاد تعارف کردم که داخل شود و خودم نیز به طبقه ی بالا و اتاقم رفتم!
ESTÁS LEYENDO
شروعی دوباره
Romance_من تو رو میخوام با تموم وجودم پس هیچوقت تنهام نذار! +تا حالا نیمی از وجودت روجایی جا گذاشتی؟! _نه! +پس بدون منم نمیتونم بدون تو جایی برم!!! 📌وضعیت : در حال پارت گذاری....